تبیین سه ویژگی جذاب اخلاق کانت برای عالمان دینی
کد خبر: 3903778
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۱

تبیین سه ویژگی جذاب اخلاق کانت برای عالمان دینی

محسن جوادی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم در مراسم رونمایی از کتاب «پایه‌گذاری برای مابعدالطبیعه اخلاق» به سه ویژگی مهم در اخلاق کانت اشاره کرد که عالمان دینی را به او علاقه‌مند کرده است.

به گزارش ایکنا؛ مراسم بزرگداشت مرحوم حجت‌الاسلام احمد احمدی، امروز 19 خردادماه، با حضور جمعی از اندیشمندان برگزار و در این جلسه از ترجمه کتاب کانت با عنوان «پایه‌گذاری برای مابعدالطبیعه اخلاق» رونمایی شد.

محسن جوادی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم در این نشست به بیان علل جذابیت مباحث اخلاق کانت برای عالمان دینی پرداخت که در ادامه می‌خوانید:

کتاب «پایه‌گذاری برای مابعدالطبیعه اخلاق» از لحاظ قدمت، بر کتب دیگر اخلاق کانت مقدم است، اما انتخاب مرحوم احمدی که این را برای ترجمه انتخاب کردند، بسیار هوشمندانه بود. چون اگر بحث اخلاقی در اندیشه کانت مطرح است، به این کتاب ارجاع داده می‌شود و این کتاب جایگاه اندیشه فلسفی در حوزه اخلاق کانت را دارد و ارزشمند است. برای عالمان دینی به ویژه در جهان اسلام، مسئله از این قرار است که اگر بخواهند تفکر اخلاقی داشته باشند، گرایشاتی به اخلاق کانت دارند.

مثلاً یکی از این افراد، عبدالله درّاز در مصر است که کتابی دارد و تقریباً بیشتر منابع اخلاقی در جهان از این کتاب است که به عنوان قانون اخلاق اسلامی ترجمه شده و در این کتاب معتقد است که اگر اخلاق اسلامی بخواهد تقریر فلسفی شود، باید در چارچوب اخلاق کانت این کار صورت گیرد. ما فکر می‌کنیم سنت قالب اخلاق اسلامی ارسطویی است، اما ایشان معتقد بود که باید به کانت رجوع کرد.

جاذبه اخلاق کانت برای متفکران اخلاقی دینی زیاد بوده است و به سه بخش این جاذبه اشاره می‌کنم؛ یکی از آنها این است که او بین معیار عقلانیت و معیار اخلاق فرق نمی‌گذاشت. یعنی اگر کسی می‌خواهد عقلانی زندگی کند، یعنی باید اخلاقی زندگی کند و اینها یکی هستند. امر مطلق و امر اخلاقی در منظر کانت، یک امر عینی است و تابع خواست ما نیست. حتی نوعی حاکمیت بر امیال دارد. اما چرا این مسئله برای متفکران دینی مهم است؟ قبل از کانت نیز روی عقلانیت تأکید شده است و کسی مانند «هابز» مفهومی مانند عقلانیت را دارد، اما عقلانیتی که آنها می‌گویند با عقلانیت کانت تفاوت دارد و در هابز، عقلانیت یک مفهوم بازاری است که برای رسیدن به یک منفعتی استفاده می‌شود.

در تفکر «لاک» نیز عقلانیت یک مفهوم بیرونی است؛ یعنی بیرون به من می‌گوید حقیقت این است و بر عقلانیت تحمیل می‌شود. در کانت هم عقلانیت بازاری معنا دارد و این را قبول دارد که تصمیم می‌گیریم که برای رسیدن به سلامت، عقلانیت را انتخاب کنیم، اما جوهر اصلی عاملیت عقلانی را عقلانیت خودبنیاد یا مستقلی می‌بیند که خود شخص آن را دارد.

کانت چیزی را از بیرون کشف نمی‌کند و نمی‌گوید چون دیدم، باید اینطور باشد؛ می‌گوید اینطور می‌فهمم. در اخلاق‌های جدید، اصطلاحی وجود دارد و خیلی هم نفوذ پیدا کرده که عبارت از برساخت‌گرایی است و از این ایده کانتی دفاع می‌کند و یکی از عناصر اصلی جاذبه اخلاق کانت برای عالمان دینی، مفهوم عقلانیت است و اصطلاح خودبنیادی از همین مفهوم اخذ شده است. جوهره خودبنیادی همین عقلانیتی است که در کانت وجود دارد و مفهوم عقلانیت به مفهوم خودبنیاد منتهی می‌شود.

نکته دوم نیز مفهوم اراده نیک است. مفهوم نیت را در برخی از اخلاق‌ها داشته‌ایم، اما هیچ اخلاقی به اندازه کانت روی آن تأکید نداشته است. مکتب ارسطو که جزء بهترین مکاتب اخلاقی است، فاقد مفهوم نیت است تا چه رسد به سودگرایی. اما در کانت مفهوم نیت مهم است؛ یعنی این که کار اخلاقی را انجام دهید، کفایت نمی‌کند، بلکه باید با قصد تبعیت از قانون اخلاقی انجام گیرد که یکی از جاذبه‌های او همین است.

دکتر احمدی هم معتقد بودند که عقل و وحی یکی هستند و آنچه ادیان می‌خواهند، این است که امر اخلاقی را از سر احترام به خدا انجام دهید که از سر احترام به عقل است و این اراده نیک نیز جایی بود که برای متفکران دینی جذابیت داشت است و آنان به این مسئله علاقه دارند.

نکته سوم در مورد جاذبه اخلاق کانت، مفهوم اطلاق امر اخلاقی در کانت است که البته نقطه ضعفش نیز وجود دارد. او معتقد بود که امر اخلاقی دروغ نگفتن را باید در هر شرایط حفظ کنید که این مفهوم در زمان خودش نقد شد و برخی‌ها آن را نقد کردند و کانت نیز این را دید و جواب داد و رد کرد. اما اطلاق اخلاقی بسیار مهم است. دکتر احمدی با یک بیان خاص و خیلی با حرارت می‌گفت که اخلاق چیزی است که عمیق است و ریشه دارد و بر این مفهوم اطلاق اخلاق تأکید داشت؛ به این معنا که اخلاق تابع امر تجربی نیست.

تعبیر کانت در مورد ارسطو این است که می‌گوید بر خلاف اینکه در منطق بروز داشت و چیزی بر منطق او اضافه نمی‌شود، اما در اخلاق مورد نقد است و او را جاده صاف‌کن سودگرایی می‌داند، چون می‌گوید امر اخلاقی باید تابع امر تجربی شود و نباید گفت ابتدا ببینیم چه اتفاقی می‌افتد که منتهی به چه چیزی می‌شود تا بگوییم خوب است یا بد است. یا مانند ارسطو که می‌گوید چون تمایل به سعادت دارم، این‌طور عمل می‌کنم و اگر این تمایل را نداشتم، طور دیگری عمل می‌کردم. بنابراین جوهر امر اخلاقی امر مطلق است و این برای فلاسفه دین بسیار مهم محسوب می‌شود.

انتهای پیام
captcha