به گزارش ایکنا؛ مراسم بزرگداشت مرحوم حجتالاسلام احمد احمدی، امروز 19 خردادماه، با حضور جمعی از اندیشمندان برگزار شد. در این جلسه از ترجمه کتاب کانت با عنوان «پایهگذاری برای مابعدالطبیعه اخلاق» رونمایی شد.
حجتالاسلام حمید شهریاری، دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی در این نشست به ارائه توضیحاتی در مورد شخصیت مرحوم احمدی پرداخت که در ادامه میخوانید؛
دو واحد علیت از دیوید هیوم را در خدمت دکتر احمدی بودیم و ایشان از هیوم صحبت میکرد که چه شخصیت مهمی در فلسفه غرب است و اینکه کانت با آن عظمت، جملهای دارد که میگوید هیوم من را از خواب جزمیت بیرون کرد و همه محتواهای کانت، متأثر از روحیه شکاکیت و شکمحوری و تردیدی است که هیوم در دنیای فلسفه ایجاد کرد و هنوز هم اثرات آن باقی است و طوری خانه ارسطو را خراب کرده که تلاشهای فلاسفه برای درست کردن این خانه بینتیجه مانده و راهی نیست که به سنت ارسطویی برگردیم و بتوانیم با سنت ارسطویی مشکلاتی که هیوم مطرح کرده را حل کنیم.
دکتر احمدی میگفتند، هیوم سنگی در چاه انداخته و هر کسی میخواهد کاری کند، موفق نمیشود و خود ایشان نیز برای اینکه شکاکیت متافیزیکی هیوم را جواب دهند، گاهی اوقات با حرارت صحبت میکردند و گاهی اوقات نیز حرکات دست و بدن همراه میشد و یکی از ویژگیهای ایشان که در یک یا دو استاد دیدیم، این بود که وقتی در مورد اشکالات هیوم بحث میکرد، محکم روی میز میزد و میگفت حقیقت و واقعیت چیز دیگری است و هیوم اشتباه گفته است. او دستهایش را تکان میداد و خیلی با حرارت سعی میکرد که بحث کند.
با شخصیت دکتر احمدی یک مقدار طی کلاسهای درس و یک مقدار طی یک سالی که معاون ایشان بودم، آشنا شدم و پرداختن به همه ویژگیهای شخصیتی ایشان کار دشواری است و البته بخشی از دشواریها نیز برمیگردد به اینکه وقتی به یک نفر نزدیک میشویم، مسائل بسیار را میفهمیم که نمیتوانیم آنها را مطرح کنیم. بنابراین در این یک سال با امورات بسیاری آشنا شدم که نمیتوانم بسیاری از آنها را مطرح کنم.
اما جهتی که روی آن تأکید میکنم که شأن ایشان را پاس بدارم، این تعبیر است که ایشان اهل زمین نبود، بلکه اهل آسمان بود و توصیفهایی که در مورد ایشان است، دو بعد دارد. بعد ظاهری، خدماتی است که در دوران مختلف عمر ایشان بوده است، اما در تمام این فعالیتها به نظر بنده یک روح واحدی دمیده شد. ایشان دلداده معنویت و دیانت بود و زندگی، مدیریت و حتی گاهی اوقات تدریس و تحصیلش، جنبه معنوی و روحانی داشت و در هر گزینشی این معنویت در او موج میزد.
ایشان دلداده مرحوم علامه طباطبایی و بعد امام خمینی بودند و این دو در شخصیت ایشان بسیار مؤثر واقع شده بود. یک بار یک نفر خیلی ذکر خیر علامه را میکرد. ایشان گفت خدمت علامه بودم و ایشان از شیخ انصاری نقل کرد که یک شیخی به نام عبدالغنی نزد او آمد و یک عده از هم شهریهای او نزد شیخ انصاری آمدند و گفتند این شیخ عبدالغنی عضوی از شهر ما است و اگر میشود بگویید که به شهر خود بیاید. شیخ انصاری گفت شما بروید به شهر خود و شیخ بلند شد و به دستور شیخ انصاری عمل کرد و با این افراد راهی شد و بعد از یکی دو روز برگشت.
شیخ گفت چرا برگشتی؟ گفت که خوابی دیدیم و آن اینکه رفتم دیدم در بهشت باغی برای من فراهم کردند و میگویند برای تو است و یک مقدار گشتم دیدم باغ بزرگتری وجود دارد که گفتند این باغ شیخ انصاری است. یک مقدار دیگر گشتم، دیدم یک باغ بسیار باشکوهتری هست و پرسیدم این برای کیست؟ گفتند این برای روضهخوان محله است که امام حسین(ع) به ایشان داده است. میگفت از خواب بیدار شدم و گفتم یا صادق است یا کاذب و بعد تصمیم گرفت که بازگردد.
خود دکتر احمدی این داستان را نقل میکرد و از عمق جان نیز اشک میریخت و بارها شاهد گریه کردن ایشان در جلسات دو نفره بودم و همیشه هم وقتی گریه میکرد، با یک سوزی همراه میشد. من پشت ایشان نماز میخواندم و بعد از نماز یک ادعیه و اذکاری را با سوز میخواندند که برای من بسیار تأثیرگذار بود.
مسئولیتهایی مانند حضور در شورای عالی انقلاب فرهنگی و یا مجلس که ایشان قبول میکرد، برای این بود که به معنویت امام راحل اعتقاد داشت و سعی میکرد که با حضور در این پستها، این معنویت را تقویت کند و در این راستا بکوشد. حتی تأسیس تربیت مدرس نیز برای همین بود و بسیاری از طلاب که شاگرد ایشان بودند، اکنون دارای مناصب مهمی هستند.
اگر هم میدیدند که در کار اصطکاکی ایجاد میشود، کار را رها میکردند و این نیز به دلیل خلوص بالای ایشان بود. میگفتند شخص دیگری کار را انجام میدهد. همچنین از دیگر خدمات ایشان باید به تأسیس پژوهشگاه همکاری حوزه و دانشگاه اشاره کنم که منشأ برکات بسیار زیادی شد.
انتهای پیام