انقلاب اسلامی ایران در شرایطی به پیروزی رسید که محمدرضا پهلوی بهعنوان نفر اول رژیم طاغوت، با راهاندازی یک حزب حاکمیتی و منع هرگونه فعالیت سیاسی از سوی دیگر تفکرات سیاسی در کشور، عملاً فضای رسانهای کشور را در خدمت تکصدایی و خفقان شکل داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، الگوی رسانهای در کشور تغییر یافت و رسانههای متعدد از سوی جریانهای سیاسی متفاوت راهاندازی و فعالیت خود را آغاز کردند. پس از گذشت چهل و اندی سال از این فعالیتهای رسانهای، وقت آن رسیده است تا شاخصهای رسانه انقلابی و کم و کیف فعالیت در چنین رسانهای را مورد محک و ارزیابی قرار دهیم و بازخوانی دقیقتری نسبت به رسانه تراز انقلاب اسلامی داشته باشیم.
در این راستا ایکنا با علیرضا داوودی، کارشناس رسانه و علوم شناختی و معصومه نصیری، مدرس و پژوهشگر رسانه به گفتوگو نشسته و به بررسی رسانه تراز انقلاب اسلامی پرداخته است. در ادامه مشروح این گفتوگو از نگاه مخاطبان میگذرد.
ایکنا ـ رسانه تراز انقلاب اسلامی دارای چه شاخصههایی است؟
علیرضا داوودی: رسانه تراز
انقلاب اسلامی رسانهای است که بتواند انقلاب را به مردم ایران و حتی به انقلابیون، چه انقلابیون قبل از انقلاب و چه انقلابیون حین انقلاب و چه آنهایی که بعد از انقلاب در این مسیر قدم میگذارند، به صورت صحیح بشناساند. مأموریت دوم این است که انقلاب اسلامی را به خارج از ایران، به درستی بشناساند. یعنی هم «اشداء علی الکفار» و هم «رحماء بینهم» را به شکل صحیح بشناساند. مأموریت سوم این است که بتواند دنیا را براساس شاخصهای انقلاب به انقلابیون، به صورت صحیح و دقیق بشناساند و مأموریت چهارم این است که بتواند دنیا را به دنیا به درستی بشناساند.
براساس این چهار مأموریت، رسانه تراز انقلاب اسلامی شکل میگیرد؛ پس این یک شاغول است و براساس آن هر فردی خود را انقلابی یا در رسانه انقلابی یا صاحب رسانه انقلابی میداند و میتواند سنجش کند و مورد سنجش قرار گیرد، اتفاقاً مخاطب هم میتواند با این تراز افراد و مجموعه ابزارهایی که به اسم رسانه معروف هستند را مورد شناسایی قرار دهد.
معصومه نصیری: آنچه در بخشهایی از این چهار مأموریت مسئله داریم و هنوز انقلاب اسلامی نتوانسته است به رسانهای برسد که بتواند این شاخصها را داشته باشد، پایبندی به مبانی معرفتشناختی انقلاب است. چون در دکترین انقلاب اسلامی، مبانی، بسیار درست و قواعد، بسیار بجا و در چارچوبهایی هستند که قابل سرایت به هر آن کسی است که دنبال اتفاقات صحیح است. این مسئله در مبانی حرفهای رسانهای دنیا نیز وجود دارد. اینکه آنها چقدر اجرا میکنند، یک بحث است و اینکه چقدر به آن توجه دارند و با شعار آن حوزه افکار عمومی را در دنیا مدیریت میکنند، بحث دیگری است، از جمله این مبانی میتوان به توجه به صداقت، رعایت اخلاق، صریح بودن و ... اشاره کرد.
رسانه تراز انقلاب در گام دوم انقلاب، حافظ شخصیت انقلاب است، یعنی نسبت خود را با شخصیت انقلاب و با درونمایههای آن روشن کرده و بر مبنای آن حرکت میکند و جلو میرود. اینکه مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب، یک جمله کلیدی درباره انقلاب و انقلابی بودن دارد و آن هم انقلابیِ مستمر است، نه لزوماً کسی که در انقلاب و پیروزی آن نقش داشته است و یا کسی که در میانه راه انقلابی بوده است، این انقلابی بودن یک فرآیند و جریان مداوم است که در آن رویش و زایش ایده وجود دارد و بسیاری از مؤلفههایش را میتواند اصلاح کند، دارای انعطاف خاصی در برگزیدن و تصمیمگیری در برههای خاص است و این سیالیت را متناسب با اقتضائات روز در نظر میگیرد. رسانه تراز انقلاب ویژگیهایی دارد که اگر بخواهیم آنها را بررسی کنیم، شاید به نقطهای برسیم که بگوییم هنوز نتوانستهایم، به چهارگانهای که اشاره شد، برسیم. در واقع حافظ شخصیت انقلاب به این مفهوم است که نقاط ضعف را میبیند و در عین حال نقاط قوت را منعکس میکند و میتواند یک آینده بهتر را ترسیم کند و نگاه و افقش تمدنی و فراتر از دعواهای جریانی است.
علیرضا داوودی: اگر این مورد که خانم نصیری گفتند، تبدیل به گزارهای کنیم و بگوییم شما که در انقلاب هستید، آیا توانستهاید مفهومی با عنوان انقلاب در رسانه و به پیوست آن رسانههای انقلاب را ایجاد کنید؟ انقلاب در رسانه یک مفهوم است، اما رسانه انقلابی نتیجه آن مفهوم است؛ مانند انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی. حتماً این مسائل را باید به عرصه بیاوریم و توزیع کنیم، یعنی منهای آن چهار ساحت و گزارهای که بیان شد، باید چهار عرصه هم اضافه شود.
در رسانه تراز انقلاب، اگر دال مرکزی را همان شخصیت انقلاب درنظر بگیریم، رسانه تراز انقلاب، رسانهای است که بتواند حرفش را در این چهار عرصه به صورت شفاف بزند و در لایههای پنهان برود و درگیر ایسمهایی شود که در نظریه ارتباطاتی برای ایجاد تلههای ادراکی برای رسانهها فراهم کردهاند. این چهار عرصه این است؛ عرصه اول، عرصه جنگ است. در این عرصه رسانه باید مشخص کند، انقلاب، برهم زدن ترازهاست؛ چراکه اصولاً اگر ترازها را به هم نزنیم، انقلابی شکل نمیگیرد، چون خود انقلاب، یعنی ایجاد یک تعادل جدید و این به معنای برهمزننده نظم قبلی است و این خود جنگی تمامعیار است. برای همین است که معتقدیم در انقلاب، رسانهای برای صلح نداریم. عرصه دوم، عرصه صلح است و رسانهای برای صلح وجود ندارد، چون یا شما با این مجموعه انقلاب در کنار هم هستید یا نیستند. اگر هستید، مجاورید و اگر نباشید، در مقابلید.
پس برای آنچه در مجاور است، نیازی به هزینه کردن نیست و آنچه در مقابل است، هزینهساز است. پس گزارههای حفظ و تقابل، دو عرصه متفاوت هستند. در عرصه صلح، اساساً رسانه صلح نداریم و این در مفهوم است، اما زمانی که قاعده «رحماء بینهم» میآید، موضوع متفاوت میشود؛ چراکه رسانه «رحماء بینهم» قرار است رسانه من و قبیلهام باشد، رسانه من و نحلهام باشد، رسانه من و فرقهام باشد یا رسانه من و جریانم باشد یا رسانه ما و ملت باشد؟! رسانه تراز انقلاب، رسانه ما و ملت است، رسانه من و فرقه، نحله، جریان، قبیله و ... رسانه تراز انقلاب نیست.
معصومه نصیری: در واقع رسانه تراز انقلاب، در نسبت با مردم، ملیت، تمامیت ارضی و گزارههای کلان سنجیده میشود، نه اجزایی که خالقش حتی رسانه بوده است.
علیرضا داوودی: رسانه تراز انقلاب در مرحله صلح، دست به توسل به عبارتهایی مانند خالصسازی، یکدستسازی و ... نمیزند. دست به ایجاد قواعد تخصصسازی میزند، چون قرار است پشتوانه ملت باشد و مفهوم امت را بیاورد و کار کند، چون قرار است سهامدار تمدن نوین شود. چون قبیله و جریان من و ... در تمدن نوین، جایگاهی ندارد و باید «ما» شکل بگیرد.
عرصه سوم، عرصه هم صلح و هم جنگ است. یعنی آنجا که فرد انقلابی بوده و اسمش با انقلاب عجین شده است، اما هر چه در طول زمان آمده، به جای پذیرفتن نص صریح انقلاب، تفسیر خودش از انقلاب را با رسانه مخلوط کرده است. آنجا دیگر رسانه انقلاب نیست، تفسیر رسانه من از انقلاب است. آیا تفسیر من از انقلاب کاملاً درست است؟ خیر. از آنجا به بعد شما وارد عرصه جنگ میشوید، خودش در رسانه، رسانه در خودش، خودش و رسانه با جامعه و همه اینها با انقلاب شروع به جنگیدن میکنند. اینجا مفاهیم به هم میخورد و برای همین است که میگویم، حالت هم صلح و هم جنگ، حالتی است که انقلاب، علی القاعده مبتلا به آن است. نه فقط انقلاب ما، بلکه انقلاب پیامبر(ص) نیز همین بوده است.
عرصه چهارم، عرصه خطرناکی است، یعنی عرصه نه صلح و نه جنگ است. به دو مفهوم انقلاب در رسانه و رسانه انقلابی برگردیم؛ این دو درگیر نفوذ تفکری غیراسلامی شدهاند. مبنای انقلاب ما لیبرالیستی، کاپیتالیستی، سوسیالیستی و ... نیست، برای همین است که باید نگاه کنیم، اساساً میخواهیم بگوییم رسانه اسلامی یا اسلام و رسانه؟ اگر رسانه اسلامی بگوییم، در عربستان و ترکیه هم وجود دارد، اما وقتی میگوییم اسلام رسانهای، یعنی دال مرکزی اسلام است و برای همین است که میگوییم انقلابی که اسلام میخواهد وگرنه بسیاری از انقلابهای دیگر مانند فرانسه، چین، شوروی و ... میتوانستند در این مفهوم قرار گیرند؛ بنابراین چهار عرصه، جنگ، صلح، هم جنگ و هم صلح، نه صلح و نه جنگ، مرحلهای است که در آن به اسم اسلام، با تفسیر غلط از انقلاب، رسانه را فرقهای میکنند و در محدوده قبیله خود، میخواهند از آن تعریف عام برای کل ملت ارائه کنند و از اینجا به بعد، انقلاب این را غلط میداند. در طول چهار دهه گذشته موارد بسیاری داشتهایم که رسانه در انقلاب اسلامی، مبنایش تفسیر من حاضر در انقلاب از اسلام میشود که به شدت ناقص، التقاطی و انحرافی است.
معصومه نصیری: رسانه انقلابی یا رسانه تراز انقلاب اسلامی، فهم میدان دارد، این میدان اعم از میدان خارج از این مرزها و حتی داخل کشورمان است. فهمی که رسانه انقلابی از این میدان دارد، باعث میشود که ارتقادهنده شاخصها یا کاهنده باشد. در فضای رسانهای مخاطبی که این گفتوگو را میبیند، باید در نظر داشته باشد که مفهوم صحبتهای ما رسانه مجیزگو نیست. رسانهای که به کم و کاستها نپردازد، نیست، رسانهای که مطالبهگر نباشد نیست، رسانهای که صدای مردم نباشد، نیست.
وقتی از رسانه تراز انقلاب صحبت میکنیم، او باید فهم درستی از انقلاب داشته باشد، انقلاب محصور در افراد نیست و از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون افرادی بودند که در پیروزی انقلاب نقش داشتند و بعد خود بزرگترین معارض انقلاب شدند. در واقع در این فرآیند نتوانستند مبتنی بر گزارههای درستی که انقلاب با آن شکل گرفته است، جلو بروند؛ بنابراین رسانه اگر نتواند این شاخصها را ارتقا دهد و نتواند مخاطب را در عین اینکه مبانی صحیح حرفهای خودش را رعایت میکند، اما وفادار به این است که سقف درک مخاطبم را کاهش نمیدهم او را دچار انحراف در برداشت نمیکند. چون انحراف در برداشت، ذهنیت و وامداری باعث میشود نه تنها مخاطبم را در مسیر انقلاب قرار ندهم، بلکه از مسیر انقلاب جدا کنم؛ بنابراین میزان وفاداری، میزان شناخت شاخصها و میزان صداقت رسانه اهمیت دارد. رسانههای ما، رسانههای فرایندی نیستند و رسانههای با تلورانس هستند و هر جایی مخاطب را با خود همراه کند ولو از شاخصهای انقلاب عدول کند، عدول میکند، برای اینکه مخاطب را با خود همراه کند، برای اینکه روزی باید این فرایند را دقیق و درست میرفته و با شاخصها همراه میشده و نرفته است و مجبور است چند برابر پاک باختگی خودش را داشته باشد؛ بنابراین فهم میدان توسط رسانه تراز انقلاب دارای اهمیت است.
ایکنا ـ مأموریت رسانه تراز انقلاب اسلامی چیست؟
علیرضا داوودی: اگر بخواهیم به همه این موارد قالب بدهیم، باید در رسانه چه مفاهیمی را بگذاریم که این شاخصها قابل تعریف باشد؟ ۵ شاخص بسیار مهم داریم که رسانه تراز انقلاب باید حتماً به تعبیری استاربوک و کتابچه راهنمایش را درباره این مفاهیم بگوید و آن هم دانش، منش، نگرش، بینش و روش است. رسانه تراز انقلاب باید دانش داشته باشد، دانش یک فرایند بسیار جدی است. آقا یا خانم رسانه تراز انقلاب، متشرع باش و هر تیتر و لیدی و هر نوع سبک خبری در هر زمانی راجع به هر موضوعی براساس هر فرآیندی به جامعه انتقال نده. آیا متشرع هستی که کاری به احوال خصوصی فلان آدم نداشته باشی؟ آدم متشرع هستی که تهمت نزنی؟ آیا متشرع هستی که غیبت نکنی؟ آیا متشرع هستی که چهل گناهی که آوردهاند را مرتکب نشوی؟ در آن صورت رسانه تراز انقلاب میشوی؛ بنابراین دانش فقهی، سیاسی، اجتماعی و حرفهای متناسب با جامعه خودمان مورد نیاز است. پس این خیلی مهم است که وقتی صحبت از دانش میکنیم، یعنی رسانه میداندار، متشرع باشد.
وقتی سراغ، روش، منش، بینش و نگرش میرویم، یعنی این چهار مورد کنار هم رسانه مجاهد و خستگی ناپذیر را میسازد، رسانهای که میتوانند به او اعتماد کنند و فراتر از آن، برای دوستان امید و برای دشمنان بیم ایجاد کند. در غیر این صورت فقط یک رسانه است و ترازی این میان وجود ندارد؛ بنابراین میداندار مجاهد متشرع، همان رسانه تراز انقلاب اسلامی است که یک مأموریت بیشتر ندارد و آن این است که نسبت به آینده ایران تصویر امیدوار و نسبت به آنچه دشمن میگوید در مقابل مردم به مثابه دژی تسخیرناپذیر عمل کند.
معصومه نصیری: البته رسانه تراز انقلاب اسلامی باید به مثابه ذرهبین و نورافکنی بر روی اتفاقات و رویدادها باشد. در رسانه متشرع مجاهد تراز انقلاب، هدف وسیله را توجیه نمیکند و ما برای رسیدن به هدف از مسیر متعالی عبور میکنیم، نه از مسیر نابود کردن شاخصهای انقلاب یا از بین بردن اخلاق برای تخریب افراد؛ که بگوییم من درست هستم یا در جبهه صحیح ایستادهام.
وقتی از انقلاب صحبت میکنیم، این انقلاب دکترینی بوده که اکنون واضعان آن همچون مقام معظم رهبری حضور دارند، وقتی روح حاکم بر بیانیه، امید به آینده است و نکتهای که معظمله تأکید دارند، خنثی کردن تردیدآفرینی دشمن است؛ رسانه متشرع انقلاب، هر روز تردید روی تردید نمیآورد تا ذهن مخاطب را اشباع کند. چون تصویر امید به آینده با تردیدهای رسانهای محقق نمیشود. این تردیدآفرینی در راستای مطالبه گری نیست، بلکه در راستای تخریبهای جریانی، گروهی، فرقهای و نحلهای است. در شرایط فعلی ما سالها و دههها گذشته است، اما ما از یک سیر نزولی به سمت رسانهای رفتهایم که ممکن است هدف وسیله را توجیه کند و این هدف، لزوماً سیاسی نیست و میتواند هدف اقتصادی داشته باشد.
به هر حال رسانه تراز انقلاب، رسانهای است که دارای هویت اصیل بوده و پایبند به آنچه در فرایندهای تاریخی رخ میدهد است و حتماً تحریف کننده نیست و ایجاد اختلال حتی در حوزه ذهنی مسئول و مخاطب نمیکند و پاس گل مداوم و مرتب به رسانه معاند ندارد و در حوزه جنگهای رسانهای که به شدت تحت محاصره هستیم، قدم برنمیدارد. اگر این کار را میکند، فارغ از اینکه بخواهیم اسمی روی آن رسانه بگذاریم، اگر یک رسانه خود را با این شاخصها بسنجد، ممکن است خیلی نمره خوبی نگیرد و خروجی این شود که نیاز داریم یا در جهت آنچه در قالب انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته است، خلق کنیم یا اصلاح کنیم و یا تجدید نظر کنیم. چون انقلاب اسلامی نیاز به پاسداری دارد و اکنون بخش عمده آن در فضای رسانهای قابلیت تحقق دارد. رسانه تردیدآفرین نمیتواند این پاسداری را به درستی انجام دهد؛ به ویژه اینکه این تردید در راستای احقاق حقوق مردم هم نباشد، یعنی در لایههای خطرناکی برود.
ایکنا ـ به فاصله رسانههای ما با رسانه تراز انقلاب اشاره کردید، باید چه مسیری را طی کنیم تا به رسانه تراز انقلاب برسیم؟
معصومه نصیری: رسانه تراز نیاز به انسان تراز دارد که در رأس آن قرار گیرد و وقتی از جنگ رسانهای صحبت میکنید، قاعدتاً نمیتوانید دژبان جلوی در را در رأس آن بگذارید؛ بلکه یک ژنرال باید در رأس آن قرار گیرد و استراتژی تدوین کند. این ژنرال باید این ویژگیهایی که اشاره کردیم را داشته باشد و مجاهد متشرع باشد و مسیر و شاخصهای انقلاب را بشناسد و بداند مختصات میدان امروز، در دنیا، افکار عمومی، منطقه و ... چیست و کجا قرار داریم؟ این مسیر با افرادی که علم به این موضوعات ندارند، طی نمیشود و شاید یکی از نکاتی که اهمیت دارد، این است که باید افرادی را انتخاب کنیم که در فهم دانش، روش، بینش و نگرش علم داشته باشند، چرا که ما در بزنگاهها متوجه میشویم که این فرآیند رخ نداده است و در مسیر درست قرار ندارد.
این ژنرال باید یک فرد ششدانگ و همه جانبه باشد که فهم دقیق و صحیح و نقطهزنی از این فرایند داشته باشد. ما در حوزه رسانه تراز انقلاب برای اینکه این مسیر طی شود باید رسانه نقطهزن داشته باشیم. عرصه امروز، حالا ببینیم چه میشود و چه اتفاقی میافتد، نیست. باید در لحظه و نقطهزن اقدام کنید و تصمیم درست بگیرید و این تصمیم از فرآیندی میآید که دانش بر سر آن است و باید روی کاری که انجام میدهید احاطه داشته باشید.
اگر همه اینها را کنار هم بگذاریم، اتفاقی میافتد که به ما میگوید، ما در نقطه ایدهآلمان نیستیم، چون به راحتی یک رسانه معارض و معاند مانند اینترنشنال و یا حوزه سرگرمی و سخیفی، چون من و تو میتواند رسانه ایران را به چالش بکشاند. رسانه باید در آنجا متوجه باشد که هم ارز حتی رسانه سخیفی که آنجا کار میکند و ما آنها را به استهزا میگیریم، معادلش را نداریم که یا او را به استهزا بگیرد یا از آرمانهای ارزشهای انقلابی خود دفاع کند. اگر یک رسانه یارای مقابله با آنها را نداشته باشد، یعنی اینکه نتوانستهایم ایجاد کنیم و حتی نسلی را تربیت کنیم که بگوییم این افراد هم شاخص میدانند و هم وفادار به آرمانهای انقلاب هستند و هم در تلههای جناحی نمیافتند و هم ارتقادهنده این شاخصها در حوزه افکار عمومی هستند.
علیرضا داوودی: باید توجه کنیم که آیا مسیر آفرینش تراز برای رسانه و مسیر تربیت رسانه تراز انقلاب را داشتیم؟ من صراحتاً میگویم بله.
حضرت امام یک رسانه بود. روش، بینش، نگرش و دانش حضرت امام، قول و تقریر حضرت امام یک رسانه است و حداقل یک دوره کامل رسانه شناسی است.
رسانه تراز انقلاب در مسیر پیشرفت و تکامل رسانهای است که بتواند درک صحیحی از انسان ۲۵۰ ساله داشته باشد. اگر کسی در رسانه فعالیت کرد و کتاب انسان ۲۵۰ ساله را نخواند و یا خواند و عمل نکرد، این آدم شک نکنید هم مسیر تراز را خراب میکند و هم رسانه را از بین میبرد. چون مبانی انقلاب مهم، محکم و کارآمد است که نیازی به تفسیر دو ریالی امثال ما ندارد. امکان دارد فیگور و ادا و اطوار و شو و ... زیاد و خوب باشد، جشنواره و همایش و ... برگزار کنیم، اما درکی از محتوای انسان ۲۵۰ ساله که خود یک رسانه تراز بشریتی و در حوزه ایدئولوژیکی و کارکردی است، نداشته باشد.
طی دو سه سال گذشته هم مسیر ایجاد تراز، ترازش به هم خورده و هم رسانههایی که در مسیر توسعه تراز حرکت میکردند ریلشان تغییر کرده است. این مسئله را از کجا میتوانیم بفهمیم؟ همیشه یادمان باشد که سپر دفاعی مردم یعنی افکار عمومی، مخاطب، کاربر، یوزر، مشتری و هر عنوانی که خطاب کنیم و کسی که گیرنده پیام ماست، در مقابل هر تهاجمی علیه ایدئولوژی مستقر یا پذیرفته شده، رسانه است.
اگر به چیز دیگری پناه برد، یعنی آن سپر از بین رفته است و این تعارف ندارد. سپر یک وسیله است، پس افراد سپر را از بین میبرند. آنها یا سپر را غلط استفاده میکنند یا نمیدانند کجا باید از آن استفاده کنند و یا قدرتش را درک نکردهاند و یا اساساً مال آن موقعیت نیستند. یعنی هر یک از این گزارهها ممکن است اتفاق بیفتد؛ بنابراین رسانه تراز نمیگذارد دشمن او را بزند، اوست که همیشه بر دشمن چیره است و برای همین است که میگوییم مفهوم تکامل رسانههای تراز در انقلاب اسلامی، مرتبط با دو قاعده عملیاتی یعنی اشراف و تسلط است.
هر چه بیشتر مشرف و مسلط باشیم، کسی که میخواهد علیه ما اقدام کند را در مبدأ میزنیم نه در میدان انقلاب، میدان ولیعصر، چهارراه عباسی یا کردستان و هر جای دیگر. پس اگر اینجا میجنگیم، یعنی یک چیزی به هم خورده است. اگر این جنگ ادامه یابد یعنی خیلی این وضعیت به هم خورده است. وقتی انقلاب اسلامی میخواهد مسلط باشد با کسی تعارف ندارد و آنچه صلاح دین و دنیای امت است را انجام میدهد برای همین است که میبینیم رسانه تراز بعد از چهل و سه سال در این عالم، مفهومی به نام جبهه مقاومت میشود و جبهه مقاومت امروز رسانه تراز است و حال در این جبهه محورهای مقاومت نظیر المسیره، المیادین، المنار و ... را مشاهده کنیم.
فاصله بین رسانههای تراز انقلاب اسلامی با مفهوم عملکردی انقلاب اسلامی هم در پایه میدان و هم نظریه، طی دو سه سال اخیر به شدت آسیب دیده است و نتیجه این آسیب را در به هم خوردن تصویر ایران در آینده با محوریت امید واقعی میتوانیم ببینیم. این یک اصل است. وقتی آن سوی دنیا میروید به انقلاب اسلامی تا ابد امید دارند و در داخل مخاطب خودمان خیلی وقتها مرجع ایران در آینده، ایران اینترنشنال و شبکههای معاند میشود؛ بنابراین آنچه به هم خورده این است؛ مسیر ترازی که براساس تعاریف داشتیم و افراد ترازی که داشتیم و رسانههای ترازی که داشتیم، دچار اختلال محاسباتی جدی از نوع شناختی و ادراکی شدهاند. برای همین است که محاسبات غلط نتیجه غلط میدهد. چون محاسبات غلط نشئت گرفته از دانش، روش، منش، بینش و نگرش غلط است. اگر این را اصلاح کنیم، انقلاب اسلامی هر نوع پاسخی را در رسانههای خودش میتواند بدهد.
معصومه نصیری: در رسانه تراز انقلاب اسلامی باید یک گزاره را در نظر بگیریم که در اشخاص لزوماً خلاصه نمیشود. یکی از مصیبتها و آسیبها این است که فرد میگوید انقلاب اسلامی یعنی من. اما در نگرش حضرت امام و رهبری این را نمیبینیم. انقلاب اسلامی یک فرایند کلنگر است. گاهی وقتی فرد صاحب رسانه شود، میگوید من و شاخصهای من. برای همین است که وقتی درباره اینکه چرا نتوانستیم رسانه تراز انقلاب اسلامی داشته باشیم، پاسخش این میشود که شخصیتها و افرادی که در انقلاب اسلامی بودند اکنون خود را انقلاب اسلامی میدانند. در حالی که انقلاب اسلامی یک کل بزرگ است که ما روی آن تمدن نوین اسلامی و اتفاقات حوزه مقاومت را بنا کردیم. وقتی در غزه اتفاقی میافتد، نباید صرفاً یک ایرانی باشی که در ایران زیست میکنی و با این کلمه آشنا باشی؛ بلکه فردی که در لندن، فرانسه و ... پای کار غزه میایستد نیز در درون خود گرایشهای انقلابی اسلامی دارد. حال ممکن است او مسیحی باشد؛ بنابراین این مسئله قابل سرایت است و اگر آن را در افراد محصور کنیم، بزرگترین خیانت را کردهایم. شاید در حوزه رسانه لازم باشد که به این هم بپردازیم که به جای اینکه شخص محور باشد، شاخصها باید محور باشد.
ایکنا ـ چطور میتوانیم انقلاب اسلامی را به جهانیان معرفی کنیم و سیاهنماییهای موجود را بزداییم؟
معصومه نصیری: باید انقلاب اسلامی را همان چیزی که هست و با همان مبانی که دارد، ارائه دهیم، یعنی لازم نیست به آن بال و پر بدهیم و چیزی به آن اضافه کنیم. شاید به لحاظ تکنیکال بخواهیم کارهایی بکنیم که فهم درست در ذهن مخاطب ایجاد کند، اما نکته این است که همان را در ظرف درست بریزیم و با ادبیات صحیح و نگاه همه جانبه و مبتنی بر انسان ۲۵۰ ساله ارائه کنیم که در آن مخاطبشناسی، جریانشناسی، جریانسازی و ... که منظومه پر و پیمانی است، همان را مبتنی بر شاخصها به حوزه افکار عمومی داخل انعکاس دهیم و سپس آن را به حوزه خارج از ایران ببریم. در این صورت اتفاق مبارکی میافتد.
علیرضا داوودی: اینکه ما چطور انقلاب را به درستی به دنیا بشناسانیم، دو وجه دارد. اول باید خودمان انقلاب را درست فهم کنیم، یعنی فهم صحیح و دقیق از مبانی انقلاب شما را به استفاده درست از ابزار صحیح رهنمون میکند. ابزار درست در حوزه انقلاب و جمهوری اسلامی متنوع است، شما از رسانه تا رایزن، انواع و اقسام ابزارها را دارید که حدود ۳۰۰ ابزار برای شناساندن انقلاب به جهانیان را شامل میشود، اما پایه این است که انقلاب و انقلابیون ابتدا باید انقلاب را در همه زوایای آن درک کرده باشند تا انقلابی که به دیگران میشناسانند، در تصویر و تصدیق فاصله زیادی با هم نداشته باشد و قابل درک و فهم باشند. پس اولین مسئله این است که بین کسی که میخواهد و آنچه که میخواهد ارتباط برقرار کنید.
برای درست شناساندن انقلاب اسلامی، کافی است شبکه مفهومی که انقلاب خلق کرده است را درست متبادر کنید و رایزنها کسانی هستند که باید این کار را انجام دهند، اما رایزن چقدر تربیت انقلابی شده است؟ رسانه چقدر تربیت انقلابی شده است.
بنابراین باید به سه مسئله توجه کرد؛ مسئله اول میزان ارادهای است که یک انقلاب و انقلابی برای صدور دارد. مسئله دوم، تشخیص و نوع دقیق تشخیص نسبت به هویتی است که وجود دارد. یک هویت پرعقده نمیتواند یک انقلاب تمیز، شفاف و روشن ارائه دهد؛ چراکه انقلاب را در عقدههای خود ضرب میکند و برونداد رفتار را تبدیل به کنشگری به اسم انقلاب میکند. مسئله سوم، ماهیت ماجراست، یعنی ماهیت عرصهای که میشناسانید، درک کافی داشته باشد. یک افریقایی در ساحل عاج با یک امریکایی در نیویورک و یک عرب در قطر قطعاً متفاوت هستند، پس باید مدل و فرم نیازها و انتظارات و ضرورتها به طور دقیق طراحی شود و از اینجا به بعد وارد فضای توقعات میشوید که باید قابل برآوردن باشد.
اکنون اگر نظرسنجی کنیم که بدانیم چه تعداد از مسئولان و کسانی که امضاهایشان قابلیت دارد، صحیفه نور امام خمینی(ره) یا کتاب انسان ۲۵۰ ساله یا الغارات را مطالعه کردهاند، مشخص نیست به چه نتیجهای میرسیم! اگر بخواهیم انقلاب را درست بشناسانیم، اول باید بفهمیم که قوتها و آسیبهایمان کجاست؟ کسی که میخواهد در انتخابات شرکت کند، یا کسی که میخواهد رئیس رسانه شود، از او سؤال شود که صحیفه امام را خوانده است؟ چه پاسخی خواهد داد، اگر نخوانده باشد، نه مجاهد است، نه میداندار و نه متشرع.
۱۵ سال طول کشید تا امام خمینی(ره) انقلاب کرد. پس آقا یا خانم صاحب رسانه، «رسانه»ها بدون فهم این موارد نمیتوانند، انقلاب را به درستی برای دیگران تعریف کنند و در این حالت اوضاع همین است که میبینیم، ۱۸۰ درجه تفاوت با نگاه انقلاب و رهبری وجود دارد. آسیب انقلاب در عدم توانمندی برای ارائه تصویر صحیح از خود است.
گفتوگو از فاطمه بختیاری
انتهای پیام