به گزارش ایکنا، نشست علمی و پژوهشی «روایت امید در مقاومت فلسطین» که به همت اندیشکده «امید، اعتماد و تعهدِ» اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری عصر روز شنبه 4 آذر، با سخنرانی علیرضا سلطانشاهی، رئیس سابق مرکز مطالعات فلسطین، برگزار شد که متن سخنان وی به شرح ذیل است:
اگر این جنگ طوفان الاقصی را با پیروزی هر یک از طرفین، تمامشده فرض کنیم و یا مقداری فراتر از این بر اثر جنگ دیگری اسرائیل کاملا نابود شود، این سؤال ایجاد میشود که آیا با از بین رفتن اسرائیل مسئله جریان یهود به مثابه یک قومیت، نه دین و شریعت حضرت موسی(ع) و پیروان آن، حل میشود؟ پاسخ به این سؤال منفی است و این جریان منحرف از دین حضرت موسی(ع) قرار است تا آخرالزمان با بشریت بماند و این یک مسئله جدیدی نیست و قدمت دارد و ریشه آن به شکلگیری شریعت حضرت موسی (ع) برمیگردد و صهیونیسم چهره جدید این مبحث قدیمی است.
برای شناخت یک چنین مسئله قدیمی و نحوه برخورد با آن نیاز به رجوع به قابل اعتمادترین منابع و اشخاص داریم. اگر انتظار داریم جوانان به ما اعتماد کنند باید به مراجه و منابعی آدرس بدهیم که هیچ شک و شبههای در آن نباشد و قابل اعتمادترین منبع ما مسلمانان در این رابطه قرآن است که هیچ مسلمانی شکی نسبت به آن ندارد و همه آن را منبع قابل اعتماد برای شناخت برخی اصول و مبانی میدانند.
بیش از یک سوم قرآن بنابر نظر برخی تفاسیر مربوط به یهود و بنی اسرائیل است و نام حضرت موسی(ع) بیش از 120 بار در قرآن آمده است و داستانهای بنی اسرائیل و سرنوشت این قوم در کل قرآن به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ذکر شده است. نظر اکثر مفسرین این است که قرآن با این قوم با نگاه کاملا منفی برخورد کرده است. یعنی اینها قوم و جریانی هستند که از تکذیب آیات شروع کردند و کارشان به پیامبرکشی رسید و ویژگیهای مختلفی در برخورد با سایر اقوام داشتند که تا الان دارند و خواهند داشت.
الان نزدیک 15 هزار نفر در غزه ظرف 50 روز بر اثر بمبارانهای رژیم صهیونیستی شهید شدهاند که نصف این شهدا کودکان و زنان به منزله بیگناهترین افراد در جنگها هستند. برای خیلی از افراد این سؤال ایجاد میشود که چطور مسئولان این رژیم و مجریان این عملیاتها چنین کشتاری را در این سطح انجام میدهند و این همه ویرانی به بار میروند و همه اینها بدون هیچ توجهی نسبت به مخالفتهای جهانی، نه فقط در کشورهای عربی و اسلامی، است که حتی شامل کشورهای غربی به عنوان حامیان اصلی این رژیم میشود. نکته جالب این است که خیلی از صاحبنظران معتقدند اگر چندین برابر این مخالفتهای جهانی هم صورت بگیرد هیچ تأثیری در عملکرد رژیم صهیونیستی نمیگذارد.
اینکه رژیم پس از حدود 7 هفته تن به آتشبس میدهد به خاطر فشارهای مردم در سراسر جهان نیست بلکه اینها به یک سری کشورهای غربی فشار آوردند و این کشورهاغربی حامی اسرائیل، به این رژیم فشار آوردند و گرنه هیچ یک از این اعتراضات مردمی جهانی نمیتواند بر روی اراده رژیم برای تداوم جنایت تأثیر نمیگذارد و این سؤال بزرگی برای بسیاری از افراد است.
آیه عجیبی در قرآن داریم که تا حدی تکلیف ما را با این وضعیت و روحیه صهیونیستها روشن میکند؛ «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» (سپس دلهاى شما بعد از اين [واقعه] سخت گرديد، همانند سنگ، يا سختتر از آن، چرا كه از برخى سنگها، جويهايى بيرون مىزند، و پارهاى از آنها مىشكافد و آب از آن خارج مىشود، و برخى از آنها از بيم خدا فرو مىريزد، و خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست.) قرآن در واقع بیان میدارد دل شما سنگتررررر از سختترین نوع سنگها است که بر اثر تکذیب آیات و روحیه لجاجت شما است.
در آیه 61 سوره «بقره» و آیه 112 سوره «آل عمران» نیز قرآن ویژگی دیگری از یهود را بیان میکند. در تمام دنیا تحقیقا عرض کنم که اغلب جمعیت جهان بخواهد اظهارنظری درباره یهود مطرح کند، این اظهارنظر منفی است حتی اگر تجربهای از رابطه با آنها نداشته باشد و حس منفی از کلمه «جهود» دریافت میکنیم. این وضعیت مؤید این دو آیه قرآن است؛ «وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا ۖ قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ ۚ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ ۗ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۗ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ» (و چون گفتيد: «اى موسى! هرگز بر يك [نوع] خوراك تاب نياوريم، از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمين مىروياند، از [قبيل] سبزى و خيار و سير و عدس و پياز، براى ما بروياند» [موسى] گفت: «آيا به جاى چيز بهتر، خواهان چيز پستتريد؟ پس به شهر فرود آييد، كه آنچه را خواستهايد براى شما [در آنجا مهيا]ست.» و [داغ] خوارى و نادارى بر [پيشانى] آنان زده شد، و به خشم خدا گرفتار آمدند؛ چرا كه آنان به نشانههاى خدا كفر ورزيده بودند، و پيامبران را بناحق مىكشتند؛ اين، از آن روى بود كه سركشى نموده، و از حد درگذرانيده بودند.) و «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ۚ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ» (هر كجا يافته شوند، به خوارى دچار شدهاند -مگر آنكه به پناه امان خدا و زينهار مردم [روند]- و به خشمى از خدا گرفتار آمدند، و [مُهر] بينوايى بر آنان زده شد. اين بدان سبب بود كه به آيات خدا كفر مىورزيدند و پيامبران را بناحق مىكشتند. [و نيز] اين [عقوبت] به سزاى آن بود كه نافرمانى كردند و از اندازه درمىگذرانيدند.)
این دو آیه بیان میدارد که خداوند به بنی اسرائیل هر نعمتی را اعطا کرد و هر چه خواستند به آنها داد اما اینها به واسطه عدم تمکین، لجبازی، تکذیب آیات خدا و پیامبرکشی، خداوند ذلت و مسکنت را برای آنها حتمی کرد. این یکی از آدرسهای مهم برای ایجاد اعتماد نسبت به گفتههای خود در نسل جوان است. در کنار قرآن، یکی از منابع مهم، کتاب «یهود در المیزان» در سه جلد است که کلیه فیشهای مربوط به یهود را در تفسیر المیزان استخراج کرده است. منبع دیگری که میتوان جوانان کشور را برای شناخت بهتر مسئله فلسطین و یهود ارجاع داد، حضرت امام(ره) است. تعریف امام(ره) از مسئله فلسطین و یهود بسیار دقیق و مهم است و باید این دیدگاه را دقیقا متوجه شد و براساس آن عمل کرد. ایشان در همان ابتدای انقلاب در دیدار رهبران سیاسی و مذهبی جامعه یهودیان ایران فرمودند ما حساب جامعه یهودی را از صهیونیستها جدا میدانیم. در ادامه امام(ره) آدرسی از منظور خودشان از یهودیان و صهیونیستها میدهند کاملا منطبق با اتفاقات امروز است. به عبارتی امام(ره) میفرمایند یهودیتی را از صهیونیستها جدا میدانیم که پیرو واقعی حضرت موسی(ع) باشد و کاملا مشخص میکند هر یهودی که واجد این شرایط نباشد با صهیونیستها تفاوتی ندارد.
امام(ره) در مورد فلسطین نیز میفرمایند: «مسئله قدس یک مسئله شخصی نیست و یک مسئله مخصوص به یک کشور و یا یک مسئله مخصوص به مسلمین جهان در عصر حاضر نیست بلکه حادثهای است برای موحدین جهان و مؤمنان اعصار گذشته و حال و آینده، از روزی که مسجدالاقصی پیریزی شد تا آنگاه که این سیاره در نظام هستی در گردش است.»
یکی دیگر از افراد مرجع برای اعاماد در نسل جوان، شهید مطهری است. ایشان در کتاب «حماسه حسینی» بیان میدارد: «اگر پیغمبر اسلام (ص) زنده میبود امروز چه میکرد، درباره چه مسئلهای میاندیشید. والله و بالله قسم میخورم که پیغمبر اکرم(ص) در قبر مقدسش امروز از یهود میلرزد.» یا جای دیگری میفرماید: «والله و بالله ما در برابر این قضیه مسئولیم.» و این نشانه اهمیت بالای این مسئله برای شهید مطهری است که با قسم جلاله سخن خود را مطرح میکند.
یکی دیگر از علمای متجدد و قابل احترام که نگاههای امروزی به ایشان توجه دارند، امام موسی صدر است که بیان میدارد: «مصیبت اینجاست که آنان (یهودیان) خود را اولیا و دوستان خدا میدانند و دیگران را نه. این نکته اساسی است، اسرائیل شر مطلق است. اسرائیل، ضد اسلام، ضد مسیحیت، ضد ایمان، ضد قومیت عربی، ضد انسانیت و ضد میهن است. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. ما اسرائیل را شر مطلق میدانیم. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. اگر اسرائیل و شیطان با یکدیگر بجنگند ما در کنار شیطان میایستیم. اگر اسرائیل با چپ بجنگد ما در کنار چپ خواهیم ایستاد. اگر اسرائیل با راست بجنگد ما در کنار راست خواهیم ایستاد. این است معنای اسرائیل شر مطلق است. من شخصا در حد مطالعاتم هیچ نهادی را خطرناکتر از اسرائیل نمیشناسم.»
همچنین شهید فتحی شقاقی، از رهبران مقاومت فلسیطن و از مریدان حضرت امام(ره)، بحث فلسطین و صهیونیسم را به مثابه یک آزمایش میبیند که باعث شده امت اسلامی بیدار باشد.
در خصوص ایران باید گفت هر جا اتفاق بدی در طول تاریخ برای کشور افتاده است ردپایی از یهود دیده میشود. سلسله خوبی مانند زندیه داشتیم که یک فرد یهودی (حاج ابراهیم خان کلانتر) با همدستی با آقامحمدخان این سلسله را منقرض کردند و از نوادگان حاج ابراهیم خان کلانتر، فردی مانند میرزا ابوالحسن خان ایلچی، وزیر خارجه ایران، شد که افتضاح ترکمانجای و گلستان را به بارآوردند و افرادی مانند ذکاءالملک فروغی، سعید نفیسی، علیاصغر حکمت و ... یهودی بودند هر چند ظاهر خود را مسلمان معرفی میکردند و اینها هیچ یک ربطی به صهیونیست نداشتند و به عبارتی هر یک از ملتها به نحوی تحت تأثیر شیطنت یهودیها بودند. لذا اینکه به فرض اسرائیل هم روزی از بین برود باز چیزی تغییر نمیکند و به محض اینکه یهودیها بفمند در اسرائیل نمیتوانند زندگی کنند به نقاط دیگر مهاجرت میکنند که یکی از این نقاط مطرح در فرضیات، آرژانتین است که یکی از نزدیکترین نقاط به قطب جنوب است و قطب جنوب نیز یکی از مهمترین ذخایر نفت دنیا است و همانطور که به واسطه نفت به خاورمیانه آمدند الان برای نفت قطب جنوب دورخیز کردهاند. لذا قرار نیست با از بین رفتن اسرائیل، یهودیان از بین بروند بلکه برای پول و امنیت در دنیا میچرخند و چون هدف مشروعی ندارند، مورد تنفر هستند.
ما با این عقبه دینی و علمی با یهود مواجهه کنیم. اینکه ما روند سازش را نمیپذیریم به خاطر این است که قرآن اعلام کرده اینها همیشه عهدشکن هستند و به هیچ عنوان و با هیچ چارچوبی نمیتوان آنها را ملزم به اجرای یک قرارداد و توافقنامه کرد که نمونه آن توافقات پیامبر(ص) با قبایل یهود است که آنها عهد خود را با پیامبر(ص) شکستند. این مسئله در عصر حاضر نیز صدق میکند که نمونه روشن آن توافق «اسلو» میان فلسطین و اسرائیل است که با اینکه کاملا به نفع اسرائیل بود اما باز آن را زیر پا گذاشتند؛ با اینکه «ساف» منشور خود را برای آزادی کل فلسطین اصلاح کرد و از در مصالحه با صهیونیستها وارد شد تا بخشی از سرزمین فلسطین را بازپس بگیرد اما باز صهیونیستها به این هم راضی نشدند. براین اساس نباید از یک سوراخ دوبار گزیده شد و یهود را باید با این عقبه علمی و دینی شناخت. لذا با از بین رفتن اسرائیل مسئله ما حل نمیشود. همین الان خود ایران به نحوی تحت اشغال است، به این صورت که در عرصه اقتصادی، ایده یهودیها در قالب بانکداری ربوی در حال اجرا است. در عرصه سیاسی هم به نحو دیگری یهودیها و صهیونیستها با نظمهای مختلفی که برای جهان تدوین میکنند جهان و ایران را تحت اشغال خود درآوردهاند. در عرصه فرهنگی و رسانهای نیز با سیطره فرهنگی و هنری بر نسل جوان و تغییر اعتقادات و باورها و اخلاقیات آنها ما را تحت اشغال دارند. اینها همه از مصادیق بارز حاکمیت صهیونیستی در جهان است و زمانی میتوان گفت بر صهیونیسم فائق شدهایم که تحت هیچ یک از این سلطهها نباشیم.
در مجموع باید گفت قرآن برای ما مطمئنترین منبع در همه موضوعات از جمله در این موضوع است که میتواند بهترین مسیر را برای دسترسی به حقیقت نشان دهد.
در قبل از انقلاب اسلامی و در سال 1347 بدون اینکه نظام سیاسی ضد صهیونیست باشد یا تبلیغات ضد صهیونیستی داشته باشد در جریان مسابقه فوتبال ایران و اسرائیل، جمعیت عظیمی حاضر میشود و مردم بعد از مسابقه به خیابان میآیند و دفتر هواپیمایی وابسته به اسرائیل را آتش میزنند که این تحت تأثیر همین تعلمیات و آموزههای قرآن، منابر و سخنان علمای مورد اعتماد است که حتی قبل از پیروزی انقلاب این ضدیت را با اسرائیل در مردم ما ایجاد کرده بود.
بحث بعدی پیرامون «تعهد» است؛ هر عملی معطوف به یک شناخت و یک امیدواری برای رسیدن به هدف است و در ادامه وارد عرصه عمل میشویم. تعهد، آغاز اقدام نسبت به شناختها و امیدهایی است که داریم. امام(ره) وقتی درباره روز قدس در 25 مرداد 1358 بیانیه میدهند، میفرمایند «روز قدس، روزی است که بین منافقین و متعهدین، امتیاز خواهد شد.» به عبارتی در روز قدس داعیهداران بیعمل مشخص میشوند. اگر دقت کنید راهپیمایی روز قدس علاوه بر ایران در خیلی از کشورهای اروپایی، آمریکایی و آسیایی برگزار میشود اما این راهپیمایی در خیلی از کشورهای عربی و اسلامی برگزار نمیشود. حتی بسیاری از گروهها و جریانهای ضد صهیونیستی و مبارز بودند که این راهپیمایی را برگزار نمیکردند و مثلا در آن ایام در مسجد معتکف میشدند. به عبارتی آنجا میشد تشخیص داد که چقدر اینها متعهد به ادعاهای خود هستند.
اما ما در داخل چه اقداماتی باید انجام دهیم. گلایه من از مسئولان این است که التزام عملی به آرمان آزادی قدس شریف ندارند. یعنی در سخنرانی و موضعگیری شفاهی در صف اول هستند اما در زمان عمل به هیچ عنوان حاضر نیستند متناسب با ادعاها، اقدام عملی کنند. حداقل در حوزه کتب درسی، به عنوان اولین قدم در تقویت و تجهیز شناخت مردم، باید گفت با وجود دستور از رئیسجمهور وقت و هماهنگی با وزیر مربوطه، بعد از چند سال پیگیری موفق نشدیم که حتی یک حرف در کتابهای درسی نسبت به موضوع فلسطین و اسرائیل اضافه، حذف یا تغییر دهیم. اگر این اقدام در کتابهای درسی، به منزله مهمترین فضا برای علمی کردن موضوع، انجام میگرفت ما را از بسیاری از کارهای دیگر مستغنی میکرد. در دانشگاهها نیز که به طریق اولی این مسئله مطرح نبود و یا دانشجویان یک سری اطلاعات غلط مانند فروش زمین توسط فلسطینیها روبرو بودیم. ضمن اینکه بعضی دروس دانشگاهی پیرامون اعراب و اسرائیل توسط اساتیدی تدریس میشد که قائل به نابودی اسرائیل و آرمان آزادی قدس شریف نبودند. لذا کماکان در دانشگاهها با این نقصان علمی مواجه هستیم. اگرچه بحث فلسطینشناسی به تازگی راه افتاده اما اساتید خواهان این بحث اصلا از سرفصل ها و چارچوب این درس رضایت ندارند و آن را مناسب برای رسیدن به هدف مد نظر از این درس نمیدانند. در بحث انتشارات نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اصلا حامی این موضوع نیست و این وزارتخانه از انواع و اقام کتابهای مثلا در حوزه آشپزی حمایت میکند اما کتابهای حوزه فلسطین را مورد ممیزی قرار میدهد یا آنها را نمیخرد در حالی که باید کتابخانههای عمومی و دانشگاهی به این کتابها تجهیز شود. صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تولید محتوا پیرامون فلسطین به منزله مهمترین مسلئه سیاست خارجی کشور از ابتدای انقلاب کار ارزشمند چندانی تولید نکردهاند و تنها دارایی ما در این حوزه فیلم سینمایی «بازمانده» است، در حالی که صهیونیستها هر سال فیلمی درباره تأیید هولوکاست یا بحث اسرائیل دارند و پخش جهانی میشود. در حالی که باید در این زمینه فیلم و تولیدات رسانهای و تصویری را برای انتقال مفاهیم جدی گرفت.
در حوزه دیپلماسی هم متأسفانه نتوانستیم ادبیات انقلاب اسلامی و آرمان آزای قدس شریف را در خارج از کشور تولید کنیم زیرا دیپلماتها و دستگاه دیپلماسی و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، نه بزرگی و اهمیت مسئله را درک کردند و نه متناسب با آن اقدامی کردند. به نحوی که هنوز یک قرارگاه مرکزی در سازمان فرهنگ و ارتباطات نداریم که حدود 60، 70 رایزن فرهنگی در خارج از کشور را حداقل برای روز قدس تجهیز کنند در حالی که یک دفتر دائمی نیاز داریم تا متناسب با هر کشوری در خصوص فلسطین تولید محتوا کرده و آن را عرضه کند و ما کاملا در این قضایا منفعال هستیم.
در عرصه اقتصادی هم صندوق حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین را داریم که قانون آن هم تصویب شده اما متأسفانه تا الان به هیچ عنوان دنبال اجرای آن نرفتهایم و از اردیبهشت سال 1369 که چنین قانونی تصویب شده این قانون مسکوت باقی مانده است. همچنین قانونی در خصوص تحریم کالاها و شرکتهای اسرائیلی داریم که یک جنبه آن اثباتی و ایجابی برای حمایت از مردم فلسطین و یک جنبه آن سلبی در راستای تحریم شرکتها و کالاهای رژیم صهیونیستی است.
باید گفت در حوزه تعهد و عمل عمده موفقیتهای ما در حوزه نظامی و امنیتی است که به برکت فعالیت و انگیزه فردی اشخاصی مانند شهید سردار سلیمانی است که توان خود را در این مسیر بسیج کردند و به توفیقات بزرگی دست پیدا کردند و همین اشخاص در بخشهای علمی، رسانهای و دیپلماسی هم دخالتهایی کردند تا این بخشها هم متحول شوند اما به صورت عملی تمام بدنه نظام دنبال بحث فلسطین نیستند تا در تمام سطوح یک طراحی و برنامهریزی کامل در این رابطه انجام گیرد. زیرا این دغدغه در مسئولان به دلیل عدم شناخت مسئله در کنار نفوذ و توطئه وجود ندارد و لذا همیشه شاهد یک سری اقدامات مقطعی و فصلی در مسئله فلسطین به واسطه اتفاقاتی مانند طوفان الاقصی هستیم.
گزارش از مهدی مخبری
انتهای پیام