در تقویم جمهوری اسلامی ایران، ۲۰ مهرماه، روز بزرگداشت حافظ شیرازی ثبت شده است. لسانالغیب، شمسالدین محمد حافظ شیرازی، شاعر قرن هشتم هجری و برجستهترین غزلسرای سبک عراقی از جمله شاعران شگفتی است که اشعار اعجازگونهاش چنان مردم ایرانزمین را مجذوب خود کرده که آنها همواره دیوان او را در کنار قرآن و کتب ادعیه ائمه اطهار(ع) قرار میدهند. بر این اساس و به منظور آشنایی بیشتر با این شاعر محبوب و برجسته ایرانی، خبرنگار ایکنا در اصفهان گفتوگویی با امید ذاکریکیش، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان انجام داده است.
ایکنا ـ چه عواملی سبب حضور دیوان حافظ در تمام خانههای ایرانیان شده است؟
دیوان حافظ پس از قرآن مجید، پرتکرارترین کتاب در خانههای مردم ایران است و اشعار آن در بیشتر مراسم جشن و سرور و حتی حزن و اندوه خوانده میشود. در ادبیات فارسی، نام شاعران برجستهای همچون فردوسی، مولوی، سعدی، حافظ و نظامی به چشم میخورد. بهطور حتم یکی از دلایل برجسته شدن این افراد، هوش فراوان آنها در مقایسه با هوش مردم زمانه خودشان بوده و لذا این شعرا از فهم عمیقتر و درک ژرفنگرانهتری برخوردار بودهاند. یکی از این افراد بسیار باهوش، حافظ است که اشعارش در زمره شاهکارهای ادبیات جهان قرار دارد.
حافظ روانشناس ماهری بود که توانایی تشخیص تنوع روانی انسانهای زمانه خود را به خوبی داشت و در نتیجه، با هوش و استعداد فوقالعاده خود، اشعاری خلق کرد که در آن مسائل مهم بشری در تمام اعصار و دوران همچون اخلاق (حرص، غرور و...)، معنویت، دوست داشتن، عشق و... مطرح شده و از همینروست که مردمان هر دوران، هرگاه شعر حافظ را بخوانند، خود را از طریق واژه و محتوا در آینه شعر او پیدا میکنند؛ پس میتوان گفت که یکی از مهمترین دلایل حضور دیوان حافظ در خانههای ایرانیان، همین موضوع است که اشعار او مانند آینهای، نمایانگر درون افراد است. حافظ بهواسطه هوش سرشار خود، مسائل اجتماعی و روانشناسی انسانی را بهگونهای بیان میکند که هر فرد با خواندن غزلی از او حتی بهصورت تفنن و تفأل، گویی با آنچه در درونش میگذرد، مواجه میشود.
البته بدیهی است که دلیل دیگر حضور پایدار دیوان حافظ در جمع خانوادههای ایرانی، توانایی این شاعر در استفاده از زبان به شاعرانهترین شکل ممکن است؛ لذا در اشعار حافظ، همواره با زیباییهایی مواجهیم که در عرصه زبان، نمود پیدا کرده است؛ زیباییهایی همچون تناسبها و آرایههای ادبی. البته این عامل در برجسته شدن اشعار دیگر شاعران مانند سعدی، مولوی، نظامی و... نیز دخیل بوده و علت اصلی ماندگاری حافظ در خانههای ایرانیان، همان ارتباط او با روح و روان انسانها در اعصار، زمانها و موقعیتهای مختلف است.
ایکنا ـ شهید مطهری در کتاب «عرفان حافظ» از قول مرحوم قزوینی بیان میکند که خواجه حافظ شیرازی در عصر خود، بیش از آنکه به عرفان و تصوف شهره باشد، در زمره علما، فضلا و دانشمندان بهشمار میرفته است. بر این اساس، حافظ، شاعر و عارفی عالم بود یا عالمی که سرودن شعر بخش اندکی از فعالیتهای او محسوب میشده است؟ این تغییر جایگاه به مرور زمان در روالی طبیعی رخ داده یا عواملی در آن نقش داشتهاند؟
این مطلب راجع به خیام نیشابوری معروف است که در عصر خود عالم و دانشمندی مشهور بوده تا شاعر و ادیبی توانا؛ اما شاید بتوان گفت که یکی از دلایل شهرت نداشتن شعر حافظ در زمانه خود، ضعف رسانهها در قرن هشتم و تا قبل از دوران قاجار است. با توجه به قدرت رسانهای ضعیف آن دوران، مسیر ظهور شهرت افراد زمانبر و طولانی بوده است.
نکته دیگر اینکه در مدارس آن دوران، علوم اسلامی بهوفور تدریس میشده و افراد، از جمله حافظ بهطور معمول متون و علوم دینی، حفظ قرآن و... را فرا میگرفتند؛ لذا به مرور و بعد از طی مدارجی، عالمان دینی محسوب میشدند؛ اما حافظ اساساً از همان ابتدا بهواسطه اشعاری که میسرود، معروف بود و خود در اشعارش به این نکته اذعان دارد، از هنر شاعری خود سخن گفته و همواره در دیوانش، مضمون افتخار به شاعری توانا بودن را نشان داده است: «صبحدم از عرش میآمد خروشی، عقل گفت/ قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند».
ایکنا ـ میزان تمسک حافظ به قرآن و بهرهمندی وی از سیره حضرات معصومین(ع) چقدر است؟
بهطور کلی، قرآن در شعر و ادبیات فارسی، حضور بسیار گستردهای دارد. قصیدههای مثنوی معنوی، نمونه این دست اشعار است. کثرت استفاده مولانا از مفاهیم و آموزههای قرآنی به حدیست که شعر معروفی با این مضمون سروده: «مثنوی معنوی مولوی/ هست قرآنی به لفظ پهلوی»؛ یعنی مثنوی معنوی بهمثابه قرآن دومی تلقی میشده که به زبان فارسی سروده شده است. شعر حافظ نیز از این قاعده مستثنا نیست.
اما ویژگی برجسته حافظ در این موضوع، تسلط فوقالعاده او بر قرآن است که باعث میشود بتواند واژهها و مفاهیم قرآنی را به طرز شگفتی با مفاهیم ذهنی خود درهم آمیزد و چنان عارفانه و شاعرانه این کار را انجام میدهد که کشف مبنای قرآنی این دست از اشعار او کار آسانی نیست. این بیت زیبا و معروف را بنگرید: «آسمان بار امانت نتوانست کشید/ قرعه کار به نام من دیوانه زدند». این مصرع به آیه ۷۲ سوره احزاب اشاره دارد که میفرماید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا؛ ما امانت الهى و بار تكليف را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم؛ پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند؛ ولى انسان آن را برداشت. راستى او ستمگرى نادان بود.»
حافظ در این بیت حتی مفهوم انتهایی آیه را که همان عبارت «إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» است، به شکلی ماهرانه و پنهانی با کاربرد واژه «دیوان» بیان کرده که این لطایف از طریق ترجمه اصطلاحات قرآنی قابل تشخیص است و نشان از تسلط کامل او بر قرآن، دقت خاص در آیات و جاری بودن قرآن در درون وجود او دارد. استفاده از آیات قرآن در اشعار دیگر شعرا معمولاً به شیوه اشاره مستقیم و واضح به واژههای قرآنی و آیات آن است که به راحتی تشخیص داده میشود؛ اما استفاده حافظ از آیات قرآن به سختی در اشعار او قابل تشخیص است.
نکته قابل ذکر دیگر درباره حضور قرآن در اشعار حافظ این است که او افرادی را که صرفاً استاد و حافظ قرآن هستند، رستگار نمیداند، بلکه معتقد است حتی کسی که ۱۴ روایت قرآن را از بر باشد نیز تا بهرهای از عشق نداشته باشد، به رستگاری نمیرسد. چه بسا او منتقد حافظان و قرائتکنندگان صرف قرآن است که از موقعیت خود سوءاستفاده میکنند؛ لذا همواره افرادی که خود را منتسب به قرآن میدانند؛ اما درون آنها از وجود عشق تهی بوده، سرزنش میکند. نمونهای از این افراد، امیر مبارزالدین محمد بن مظفر بود که حافظ او را محتسب مینامید و از او انتقاد میکرد. مبارزالدین از یک سو دائماً در حال خواندن قرآن و نماز بود و از سوی دیگر، مخالفانش را سر میبرید و پس از آن دوباره به خواندن قرآن و نماز میپرداخت.
ایکنا ـ در حال حاضر با نسلی مواجهیم که هرچند پدربزرگهایشان حداقل بخشی از غزلهای حافظ را حفظ هستند، اما با دیوان حافظ منحصراً عکس یادگاری میگیرند و حتی قادر به قرائت روان اشعار او نیستند. در این خصوص چه باید کرد؟
بهدلیل ظهور رسانههای ارتباطی جدید که در جذابیت، تنوع و کثرت با سرگرمیهای گذشته قابل قیاس نیستند، مردمان امروزی فرصت کمتری به مطالعه دیوان حافظ اختصاص میدهند، حال آنکه در سالهای گذشته بهدلیل نبود رسانههای ارتباط جمعی همچون تلویزیون، روزنامه، فضای مجازی و...، افراد در دورهمیهای خانوادگی، بیشتر به قرائت اشعار حافظ میپرداختند.
البته مسئولان علوم انسانی کشور و سازمانها و مؤسسات رسانهای موظفند که در بسط و گسترش اشعار حافظ بهمثابه میراث ماندگار فرهنگی ایران تلاش کنند. لازم به ذکر است که اکنون و در عصر ارتباطات نیز افرادی وجود دارند که دلباخته شعر حافظ هستند و از اشعار او بهرهها میگیرند. حتی در میان دانشجویان نیز با تعداد قابل قبولی از آنها مواجهیم که شعر حافظ را خوب قرائت میکنند و مفاهیم عرفانی آن را درمییابند.
ایکنا ـ در مواجهه با تعبیرها و خوانشهای سطحی که از مضامین متعالی اشعار حافظ صورت میگیرد، چه موضعی باید اتخاذ کرد؟ آیا باید به تنها کارکرد مثبت این پدیده که همان اندک ترویج شعر حافظ در بین نسل جدید است، دل بست؟ یا باید در مقابل این پدیده ایستاد که سبب فروکاست معنایی مفاهیم بلند شعر حافظ میشود؟
به نظر میرسد حافظ تعمداً بهگونهای شعر میسروده که انسانها با سطح دانش و آگاهیهای متفاوت از آن بهرهمند شوند؛از اینرو در کنار برداشتهای سطحی افراد ناآگاه از شعر حافظ با برداشتهای ایدئولوژیک افراد آگاه نیز مواجهیم که هر کدام اشعار او را مبتنی بر مکتب و آیین خود تعبیر میکنند؛ یعنی افراد باسواد حافظ را از دریچه عقاید خود مینگرند که ممکن است اصول زرتشت، عرفان، مهرپرستی و... باشد. خطر این نوع تفسیر شعر حافظ، بسیار بیشتر از خطر تفسیر سطحی از اشعار اوست.
اما چون خود حافظ به گونهای شعر میسروده که افراد با سطح دانش و آگاهیهای متفاوت از آن بهره بگیرند، برداشت عامه جامعه نیز جایگاه خود را دارد؛ همانگونه که برداشتهای عمیق و آگاهانه افراد ژرفنگر قابل احترام است.
علاوه بر این، شعر حافظ دارای تکنیکهایی مختص به خود است و پیچیدگیهای معنایی خاصی دارد؛ بهطوری که حتی افراد دارای تحصیلات دانشگاهی نیز ممکن است در تفسیر شعر او دچار خطا شوند. حافظ گاهی به شیوه طنز سخن گفته؛ ولی به اشتباه جدی تلقی میشود و گاهی برعکس، کاملاً جدی سخن گفته است؛ اما طنز تلقی میشود.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام