به گزارش ایکنا، به نقل از روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، سیدمهدی امامی جمعه، عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان در پیشنشست «سلسله نشستهای تخصصی بررسی شواهدالربوبیه (مشهد سوم) با رویکرد فلسفه اجتماعی» که به همت پژوهشکده الهیات و خانواده دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: در این سلسلهنشستها قرار است کتاب شواهدالربوبیه از منظر فلسفه اجتماعی مورد واکاوی قرار گیرد و جنبهها و ساحتهای متعدد آن بررسی شود.
وی ضمن بیان جملهای معروف از تولستوی، نویسنده شهیر روسی به ذکر حقیقت و ماهیت فلسفه در نظام اندیشهای ملاصدرا پرداخت و افزود: تولستوی در یکی از آثار خود مینویسد: «همه به فکر تغییر جهان هستند؛ ولی کمتر کسی به فکر تغییر خویشتن است.» این جمله درواقع، یکی از جملات مبنایی در معرفةالنفس محسوب میشود. از طرفی، مشهد ثالث شواهدالربوبیه نیز بر مبنای معرفةالنفس پایهریزی شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: معرفةالنفس از منظر ملاصدرا بر مبنای شدن، سیر و صیرورت استوار است. او هدف غایی علم فلسفه را شدن، سیر و صیرورت انسان میداند و بر همین اساس از فلسفه به سفر تعبیر میکند، چراکه سفر با خود مفاهیمی همچون سکون نداشتن، توقف و ثبات و از جا کندن و حرکت به سوی مبدأ خاص را به دنبال دارد. در حقیقت پروژه فلسفه ملاصدرا در حکمت متعالیه از تغییر نفس شروع میشود و به تغییر در جهان میانجامد.
وی بیان کرد: صدرالمتألهین به این موضوع در صفحه اول کتاب اسفار، بعد از ذکر مقدمه اشاره و بیان میکند که «ان الفلسفه استکمال النفس الانسانیه بمعرفه حقایق الموجودات...»؛ در این عبارت که بیانگر تغییر در خویشتن انسانی است، واژه استکمال نشان از شدن انسانها دارد. ملاصدرا در این صفحه از کتاب به موضوع عمرانی نشئتین نیز اشاره میکند و آن را شامل عمران نشئه دنیا و آخرت میداند. همانطور که ملاحظه میشود، فلسفه ملاصدرا، علمی مفید برای سیر و شدن است و به هیچ وجه صرفاً سلسله مفاهیم، قواعد، استدلال و بحث کردن نیست. ملاصدرا در شروع فلسفه از استکمال نفس انسانی سخن به میان میآورد و بلافاصله به سراغ ایجاد تغییر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب در نفس انسانی و مسائل پیرامون آن میرود. او معتقد است وقتی انسان به دگرگونی خویشتن بپردازد، تغییر پیرامون او نیز به وقوع میپیوندد.
امامی جمعه در ادامه افزود: بیان موضوع تغییر از سوی ملاصدرا، سؤالات و ابهامات فراوانی با خود همراه دارد. این سؤالات که تغییر مطلوب از منظر وی چیست، هدف و جهت این تغییر کدام است و در قالب چه روش و صورتی باید رخ دهد، از جمله مباحث مرتبط با تغییر است که ملاصدرا به پاسخ آنها میپردازد. او مهمترین مسئله را در ایجاد تغییر، ورود به این مباحث از منظر و دریچه وجودشناسی میداند و انسانشناسی یا معرفةالنفس را در وقوع تغییرات انسان و جهان پیرامون آن امری ضروری میداند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به بیان تفاوت معرفةالنفس از منظر ملاصدرا و دیگر فلاسفه پیش از او پرداخت و گفت: معرفةالنفس که در آثار ملاصدرا بیان شده است، با معرفةالنفس از منظر فلاسفهای همچون ابنسینا و سهروردی تفاوت عمیقی دارد. ملاصدرا با رویکردی فرهنگی اجتماعی به معرفةالنفس مینگرد، در صورتی که این رویکرد در دیدگاه ابنسینا و سهروردی مشاهده نمیشود و آنها در آثار خود غالباً مباحث اصولی معرفةالنفس یعنی اثبات تجرد نفس و تعیین دامنه این تجرد را مطرح میکنند؛ اما فلسفهای که ملاصدرا ارائه میدهد، با مباحث متعددی همچون زیباشناسی، فلسفه هنر، فلسفه اجتماعی و... گره خورده است و رویکرد جدیدی در دانش فلسفه نمایان میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان افزود: جای بسی تأسف است که این رویکرد فلسفی صدرالمتألهین در هیچ یک از مباحث مطرحشده در حوزه و دانشگاه بیان نمیشود و صرفاً در حوزه معرفةالنفس به بحث روح، نفس، مراتب تجرد، عالم ماورای ماده و مراتب ملکوتی انسان پرداخته میشود و حل مسائل زمینی و بحرانهای اجتماعی در آن جایگاهی ندارد، حال آنکه در فلسفه ملاصدرا ارتباط تنگاتنگی بین مباحث ملکوتی و معضلات و مشکلات زمینی وجود دارد. به عبارت دیگر، او در بیان مباحث معرفةالنفس، یک پای در آسمان دارد و پای دیگر را بر زمین قرار داده و به حل معضلات اجتماعی زیست بشری توجه ویژهای میکند.
وی اضافه کرد: ویژگی دیگر فلسفه ملاصدرا و به تبع آن معرفةالنفس از منظر او، متوقف نشدن در گذشته و حال است. ملاصدرا انسان را به سوی استفاده و بهرهمندی از امکانات برای رسیدن به آیندهای مطلوب پیش میبرد و در پرتو معرفةالنفس و تجرد در پی فراهم کردن امکانات برای حرکت به سمت آینده است.
امامی جمعه گفت: نسبت مشخص معرفةالنفس در حکمت متعالیه با دیگر علوم انسانی نیز از ویژگیهای نگاه فلسفی صدرالمتألهین است. او از تمام امکانها برای ایجاد تحول در نظامات علوم انسانی بهره میگیرد؛ مثلاً در حکمت متعالیه به حل مشکلات فکری و معرفتی در مباحث معاد، نبوت و امامت در ذیل معرفةالنفس میپردازد و معتقد است بروز معضلات معرفتی در این سه حوزه از نبود انسانشناسی صحیح نشئت گرفته و تا زمانی که انسانشناسی بهصورت کامل و جامع درک نشود، این معضلات حل نخواهد شد، چراکه زیرساخت تمام این مباحث در معرفةالنفس و زیرساخت معرفةالنفس در وجودشناسی است.
وی ادامه داد: چیدمان مطالب مطرحشده در کتاب شواهدالربوبیه نیز براساس همین مبنا و زیرساختها صورت گرفته است؛ یعنی ملاصدرا در مشهد اول و دوم، مباحث وجودشناسی را مطرح میکند، سپس در مشهد ثالث به مباحث معرفةالنفس وارد میشود و در مشهد رابعه، معادشناسی و در مشهد خامس، فلسفه اجتماعی را بیان میکند.
استادتمام دانشگاه اصفهان یکی دیگر از ویژگیهای معرفةالنفس را از منظر صدرای شیرازی نسبت آن با اخلاق تفکر دانست و اظهار کرد: همواره وجود رابطه بین معرفةالنفس و منطق بین فلاسفه مطرح بوده و چنین برداشت میشود که تفکر در این حوزه منحصراً به منطق نیاز دارد؛ در صورتی که ملاصدرا معتقد است تفکر علاوه بر منطق به بهرهگیری و بهرهمندی از اخلاق نیز نیاز دارد. او همچنین قائل به ارتباط بین معرفةالنفس و تجربههای زیباشناختی است و نسبتی میان معرفةالنفس و فلسفه هنر مطرح کرده است.
وی ادامه داد: همانطور که ملاحظه شد، معرفةالنفس از منظر ملاصدرا اجتماعی، مدنی و تمدنی و ناظر بر حل معضلات و مشکلات جامعه است. فلسفه اسلامی از منظر او صرفاً فلسفهای انتزاعی نیست که هیچ کاربردی به جز تبیین اعتقادات نداشته باشد. ملاصدرا معتقد است متکلمان برای ورود به مباحث اعتقادی، دریچه درستی انتخاب نکردند؛ چراکه باید از باب وجودشناسی وارد این مباحث میشدند. ملاصدرا مکتب خود را فلسفی و حکمی میداند و قائل به این است که اگر این مکتب در تمام شئون زندگی فردی وارد شود، توان ایجاد تغییر و تکامل سازنده را داراست.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان تصریح کرد: ملاصدرا یکی از کتب خود را «المشاعر» نامیده است. مشاعر به معنای مواقف شعور و ایستگاههای تفکر بوده؛ ولی یکی دیگر از معانی این واژه، معبر است. در حقیقت، المشاعر این مفهوم را تداعی میکند که فیلسوفان باید با نظریهپردازی و تفکر راههای عبور را بگشایند و افراد را از مشکلات عبور دهند. فلسفه ملاصدرا دارای ظرفیتهایی است که قابلیت بازسازی و عرضه به بشر امروزی را برای برونرفت از مشکلات دارد.
وی اظهار کرد: علاوه بر موارد بالا، ذکر این نکته هم ضروری است که ملاصدرا همانگونه که خود رویکردی نقادانه به فلاسفه ماقبل خویش داشت، از دیگر فلاسفه و آیندگان نیز درخواست کرده تا همین رویکرد را برای آثار او لحاظ کنند و دانش فلسفه را به شیوهای نقادانه پیش ببرند. به این ترتیب، او بر فلسفه عقلی به جای فلسفه نقلی تأکید فراوان داشت.
امامی جمعه در پایان به شیوه برگزاری این سلسلهنشستها اشاره کرد و گفت: در این جلسات سعی میکنیم برخلاف رویه معمول در بررسی کتب فلسفی که افراد خود را منحصراً در متن همان کتاب محصور میکنند، از نگاهی کلانتر بهره بگیریم و همزمان به متون و کتب دیگر فلسفی نیز نگاهی داشته باشیم. ما همزمان با مرور مشهد ثالث از کتاب شواهدالربوبیه، دیگر آثار ملاصدرا همچون رساله سه اصل و رساله کسر اصنام الجاهلیه و تفسیر قرآن او را نیز مینگریم.
انتهای پیام