به گزارش ایکنا؛ برنامه هفتگی درسهایی از قرآن با سخنان حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی پنجشنبه، 5 اردیبهشتماه با موضوع «کار، در فرهنگ اسلامی» از شبکه اول سیما پخش شد.
عناوين درسهای از قرآن این هفته، دوری از کارهای کاذب و غیر مفید، مغرور نشدن به سواد و مدرک، مدیریت آب و درختان در پادگانها، ارزش خدمت به زائران و عبادتکنندگان، بهرهگیری از فرصت و اوقات فراغت، دعا برای رزق و روزی، در سجده نماز، کار و تلاش ماندگار، نه زودگذر و روزمره، بود. در ادامه مشروح برنامه این هفته درسهایی از قرآن را میخوانید؛
«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم»
«الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
به مناسبت روز و هفته کارگری، من میخواهم مقداری در مورد کار صحبت کنم. تذکراتی اینجا نوشتم حدود سی و یک تذکر، اگر هر تذکری را در نیم دقیقه بگوییم شاید بتوانیم در این 25 دقیقه، بگوییم. حالا هرچه را رسیدیم میگوییم.
دوری از کارهای کاذب و غیرمفید
یکی اینکه کار را تشخیص بدهیم کار کاذب نباشد و واقعاً کار باشد. بعضی افراد سر کار هستند مثل کلمهی هیچی، من اگر روی تخته بنویسم هیچی، بگویم: همه بخوانید. هیچی، ه و ی و چ و ی... هیچی! بعد هم پاک که کردم بگویم: حالا بخوانید باز هم میگویند: هیچی... یعنی باشد هیچی، نباشد هیچی. اینطور نباشد. کار باید یک کاری باشد که اگر نبود جایش خالی باشد. یعنی کار کلیدی باشد. خیلیها در ادارهها، در جامعه هستند مشغول هستند اما نبود هم طوری نبود. این کار کار آموزش و پرورش است که در این دوازده سالی که جوان دیپلم میگیرد یک کار و مهارتی را یاد بدهد. محفوظات را برداریم. من این را بارها گفتم و اگر زنده باشم هزار بار دیگر هم خواهم گفت. مشکل کشور ما این است که دیپلم فلج، لیسانس فلج، جوان فلج، دختر و پسر، یک الا بگویم برای اینکه بعضی ها کار بلد هستند و فلج نیستند و حق آنها از بین نرود. ولی بدنه به طور معمول بسیاری محفوظات است. یک چیزهایی حفظ کرده نمره و مدرک گرفته و هیچ کاری بلد نیست و فقط مدرک دارد.
یک جوانی میخواست داماد شود، به او گفتند: پول داری؟ نه، خانه؟ نه، مهارت؟ نه. ماشین؟ نه، پس انداز؟ نه. هرچه گفتند: داری گفت: ندارم. گفتند: پس میخواهی داماد شوی چه داری؟ گفت: من فقط آمادگی دارم. حالا جوانهای ما هم، هنر داری؟ نه، هیچ هنری ندارد فقط مدرک دارند.
مهارت خیلی مهم است. اگر نسل دانشجو و دبیرستانی ما، دختر و پسر ما مهارتی داشتند، این رونقی که امسال آقا فرمود: سال رونق تولید، رونق تولید به شرط اینکه بلد باشد. وقتی بلد نیست، چه رونقی، بلد نیست! به امام باقر گفتند: مادرت آشپز است. فرمود: الحمدلله، آشپزی هنر است. خدا را شکر! پیغمبران ما کار میکردند. حضرت نوح کشتی سازی داشت. حضرت ذوالقرنین سد سازی داشت. پیغمبرهایی که سادهترین کارش چوپان بودند و دامداری داشتند.
مغرور نشدن به سواد و مدرک
چند چیز است که قاطی کردیم. یکی اینکه فکر میکنیم سواد داریم. راحتتان کنم و به شما بر نخورد. قرآن میگوید: همه شما با هم یک ذره سواد دارید. اینقدر آیت الله و دکتر راه نیاندازید. همه شما با هم یک ذره سواد دارید. آیهاش را بخوانم. «وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (اسراء/85) یعنی همه شما با هم قلیل، قلیل یعنی سوادی ندارید.
چیزهایی میخوانند که نه مشکل خودشان را حل میکنند، نه مشکل جامعه را حل میکنند. من بعضی چیزها را تکرار میکنم اینطور نیست که متوجه نباشم، متوجه هستم. عنایت دارم تکرار میکنم، حالا سر حالیش است یک قصه بگویم.
یکی از مراجع تقلید قدیم هر طلبهای زنش میزایید یک صد تومانی به او میداد. منتهی علما روز نیمه شعبان جلوس دارند. مبعث، عید نوروز، عید فطر، به مناسبتهای مختلف خانه علما برای دید و بوسی شلوغ میشود. دو نفر بحثشان شد، گفت: آقا پیر شده متوجه نیست. گفت: متوجه هست، به روی خود نمیآورد. گفتم: حالا امتحان کن. در شلوغی میرویم و میگوییم: خدا دیشب یک بچهای به ما داد. آقا صد تومان! در سال چند روز شلوغی میرویم، در شلوغی میگوییم: بچهدار شدیم و یک صد تومان میگیریم. صد تومان اول، دوم و سوم و به هر مناسبتی، در شلوغی میرفت که آقا سرش شلوغ باشد، نفهمد. دفعه هفتم، هشتم بود آقا صد تومانی داد و گفت: برو قدر زنت را بدان. یک سال است هشت بار برایت زاییده است. این را گفتم برای اینکه یک چیزهایی با یکبار حل نمیشود. شما اگر یکبار میگفتید مرگ بر شاه، شاه نمیرفت. اینقدر باید بگویید تا شاه برود. بعضی چوبها با یک تبر شکسته نمیشود. باید تکرار کرد. خود نماز تکراری است. الله اکبر و رکوع و سجود و اذانش تکراری است. خود قرآن گفته: تکرار کن، «صَرَّفْنا» (اسراء/41) یعنی با عبارتهای مختلف تکرار کرد.
مدیریت آب و درختان در پادگانها
یک انقلابی باید بشود که از چه امکاناتی استفاده کنیم؟ آقای سرگرد این پادگان دو هزار درخت تزئینی دارد. در قرآن در مورد درخت دو آیه داریم، یک آیه داریم «و ازّینت» (زخرف، 24) یعنی درخت سبب زینت است. سبزی! یک آیه داریم «اثمَرَ» (انعام/99) ثمره بدهد. یعنی میوه دادن و زینت، ما درختهایمان «و ازّینت» هست، «اثمر» نیست. یعنی درخت زینتی است، درخت میوه نیست. در پادگان دو هزار سرباز، دو هزار تا درخت، سربازها میوه میخواهند درختها میوه نمیدهد، آب مصرف می شود، خاک مصرف میشود، سرباز گرسنه کنار درخت بی میوه نشسته است. این دیگر مدیریت ما است. سرگردی به شرطی سرهنگ می کنیم که این کار را بکنی. هرکس یک نوع ابتکاری، خلاقیتی نشان داد این را برایش حساب میکنیم. گاهی افرادی یک چیزهایی میگویند ممکن است به ذهن بزرگها هم نیاید، به هر حال... مسأله کار قداست دارد.
یک عده آمدند مهمان حضرت شدند، حضرت به یکی گفت: شغل شما چیست؟ تا گفت: شغلی ندارم، بیکار هستم، سرش را برگرداند. گفت: من به ایشان نگاه نمیکنم. «سقط من عینی» از چشم من افتاد. چرا کار نداری؟ «سقط من عینی» از چشم من افتاد. کار ارزش است. یک جمعی میخواستند اردو بروند، هرکسی گفت: یک کاری میکنم. یکی گفت: گوسفندش با من، یکی گفت: پوست کندن و کشتن با من، آبگوشت با من، ظرفشویی با من، پخت نان با من، پیغمبر فرمود: هیزم جمع کردن با من! گفتند: آقا شما رسول الله هستی، زشت است کار کنید. نه نه نه! گفت: اگر کار نکنم نمیخورم. اگر میخواهید اردو باشد، همه کار بکنید.
ارزش خدمت به زائران و عبادتکنندگان
از مکه یک کاروانی آمد خدمت حضرت رسید، گفت: آقا در کاروان ما یک آدم بود بسیار آدم خوبی بود. در هرجا میرفتیم استراحت ایشان مشغول نماز بود. چقدر آدم خوبی بود. حضرت فرمود: در استراحت مشغول کار میشد... مشغول بگویید.. نماز میشد، کارهایش را چه کسی میکرد؟ گفتند: ما. فرمود: کار شما از نماز او ارزشش بیشتر است. در مکه یک نفر را کنار کفشها نشاندند و گفتند: بنشین ما برویم طواف کنیم. حضرت فرمود: آن کسی که از کفشها حفاظت میکند، ثوابش بیش از ماست که طواف میکنیم. یا کمتر از آنهایی نیست که طواف میکنند. در مدینه یک کاروانی، یک نفر مریض شد. یک نفر استاد پرستاری کند، باقی حرم رفتند. حضرت فرمود: اینکه پرستار بیمار شده ثوابش کمتر از کسی نیست که به زیارت پیغمبر رفته است. کار... منتهی کار علمی هم کار است. نوشتن هم کار است، گفتن هم کار است. میگویند: یک ساعت سخنرانی به اندازه هشت ساعت انرژی مصرف میکند. من این را قدیم که جوان بودم متوجه نمیشدم. حالا میفهمم! هر سخنرانی باید چند ساعت پایش بخوابم، بدن دیگر نمیکشد. نفت تمام شده و فتیله میسوزد.
کار نیاز به یک نهضت دارد. هفته کار کم است. بعضی میگویند: هفته کار، دهه وقف، مثل اینکه میگویند: شبی با قرآن، این کلمه لغو است. مثل اینکه بگوییم: شبی با اکسیژن، اکسیژن همیشه نفس ما هست. این شبی با قرآن یعنی چه؟ یعنی امشب قرآن بخوانیم و فردا شب نخوانیم؟ بعضی چیزها بله در عمر یکبار است، مثل تابوت که آدم در عمر یکبار استفاده میکند. اما بعضی جاها مثل استکان و لیوان دائماً نیاز دارد. کار، از چه کسی کار یاد بگیریم؟ تا میگوییم کار میگویند: فضا میخواهیم، تجهیزات میخواهیم، بودجه میخواهیم. نه، بگویند: هر پسری پهلوی بابایش هنری یاد بگیرد.
بهرهگیری از فرصت و اوقات فراغت
در حوزه پنجشنبه تعطیل بود، الآن الحمدلله تغییراتی دادند پنجشنبهها هم طلبهها درس میخوانند. دانشگاه تعطیل است. حساب کردم من 75 سال دارم، شصت سال طلبه هستم. شصت سال هر سال 52 تا پنجشنبه، شصت تا 52 تا چند روز میشود؟ تقسیم بر روز و ماه کردیم، دیروز حساب کردم هشت سال و نیم عمر من لغو و آتش گرفت. جمعه تعطیل بس است. بله یکوقت یک سخت کاری است و در معدن و ذوب آهن کار میکند، او حسابش جداست اما کارهای معمولی جمعه برای استراحت کافی است. چه کسی گفت: پنجشنبه تعطیل است؟ من نفهمیدم تعطیلی پنجشنبه از کجا پیدا شد؟ قرآن میگوید: جمعه هم همه جا را تعطیل نکنید. «إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ» صدای اذان نماز جمعه آمد، «وَ ذَرُوا الْبَيْعَ» (جمعه/9) یعنی برو مغازه را ببند، نماز جمعه برو و دوباره که نماز جمعه تمام شد سر کار بیا. جمعه یک ساعت، به هر حال از تعطیلات میشود استفاده کرد.
آیت الله العظمی مکارم قبل از انقلاب چند طلبه بودیم خدمت ایشان، گفت: بیایید خودمان پنجشنبهها تعطیل نکنیم. درست است حوزه تعطیل است، آخر بعضی میگویند: آقا برنامهریزی کنیم. نخیر! خودت برای خودت برنامهریزی کن. خودت هم یک آدمی هستی. یک کسی رفت کفش بخرد، کفش را خرید و پا کرد، به کفاش گفت: آقا این پای مرا فشار میدهد. گفت: حرف نزن. من کارشناس هستم. من ارشد خواندم. من چهل سال است کفاش هستم. من سی سال است کفاش هستم. گفت: آقا خودت حرف نزن. من هم چهل سال است کفش پا میکنم. تنگ است! دیگر تنگی و گشادی که کارشناس نمیخواهد. پای مرا میزند. رفتیم یک جایی سقف آنجا کوتاه بود. جوری که اگر سرم را بلند میکردم به سقف میخورد. گفتم: چرا اینقدر سقفها پایین است؟ گفت: آقا چیزی نگو، خواهند گفت: عوام هستی. گفتم: چرا؟ گفت: این نقشه مهندسی است. گفتم: پیش پدر مهندس! من دارم خفه میشوم. تو سقف را بالای سر من گذاشتی و یک دخمه درست کردی و بعد میگویی: من مهندس هستم. من عقل دارم، به کسی گفتند: معقول خواندی؟ گفت: معقول نخواندم ولی عقل دارم.
چه کسی گفت: ما عاقلترین هستیم؟ ممکن است کسی دیگر عقلش از ما بیشتر باشد.
دعا برای رزق و روزی، در سجده نماز
کار، حتی در مکه قرآن یک آیه دارد میگوید: حاجیها بعد از اعمال حج میتوانند تجارت کنند یعنی به فکر تجارت هم باشید. هستی را خدا برای ما خلق کرده است. به چه دلیل؟ به دلیل این آیه، «خلق لکم سخّر لکم متاعاً لکم» لکم یعنی برای تو آفریدم. ابر و باد و مه و خورشید برای توست. هستی برای من است و ما برای چه هستیم؟ قرآن میگوید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (ذاريات/56) تو هم برای عبادت، در عبادتها مهمترین عبادت ما نماز است. در نماز مهمترین جای نماز سجده است. در سجده مهمترین سجدهها سجده آخر است. آنوقت میدانید دعای سجده آخر چیست؟ دعای سجده آخر این است که «سبحان ربی الاعلی و بحمده اللهم صل علی محمد و آل محمد... و ارزقنی و ارزق عیالی» (کافی، ج2، ص551) خرجی خانم را بده بیاید. نصفش را من میگویم و نصفش را شما بگویید. خداوند هستی را برای چه کسی خلق کرد؟ برای مردم، برای بشر. بشر را برای چه خلق کرد؟ برای عبادت. مهمترین عبادت، نماز است. مهمترین جای نماز سجده است. مهمترین سجده، سجده آخر است. آنجا میگوید: در عین حال مواظب باش، در حال عرفان هستی، رابطه با خدا داری اما رزق خانم یادت نرود. « و ارزقنی و ارزق عیالی» گاهی از این مهندسیها آدم لذت میبرد. که اسلام چقدر مهندسی کرده است. خیلی قشنگ است.
کار باید با نشاط باشد. قرآن میگوید: اینهایی که کار میکنند در حال کسالت ارزش ندارد. خودمان هم همینطور هستیم. اگر خانم شما گفت: پول بده. شما پول را برداشتی پرت کردی. میگوید: برو برو! اصلاً نمیخواهم. فرق میکند پول را دو دستی بدهید یا پول را پرت کنید. کار باید با نشاط باشد. اگر مرد برای زنش کار کند، «کالمجاهد» است. مثل مجاهد است. «الْكَادُّ عَلَي عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»(كافي، ج 5، ص 88) مردی که برای زنش کار بکند مثل مجاهد است اما زن اگر در خانه برای شوهرش کار کند، نمیگوید: مثل مجاهد است. میگوید: مجاهد است. «جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ» (من لايحضرهالفقيه، ج 4، ص 416) یکبار دیگر، «کال» میدانید یعنی چه؟ یعنی مانند، مردی برای خانمش کار کند مثل مجاهد است اما اگر زنی برای شوهرش کار کند مجاهد است. «جهاد المرأة» آیا خواهد شد یک زمانی بگویند: در کشور بیکار نیست؟ ما خیلی کارها داریم که کار نیست اداره است. پستهای زیادی، به کسی گفتند: ایشان کیست؟ گفت: ایشان، قائم مقام من است. گفتند: ایشان کیست؟ گفت: ایشان جانشین من است. گفت: فرق بین قائم مقام و جانشین چیست؟ گفت: قائم مقام کلمه عربی است و جانشین کلمه فارسی است. همینطور در اداره میرویم، این کیست؟ مدیر کل عطسه است. ایشان؟ مدیر کل سرفه است. ایشان هماهنگی بین عطسه و سرفه؛ این چیه؟ روابط عمومی بین عطسه و سرفه، کار کاذب نه، کار واقعیت دار، کار مفید، کار تولیدی، کار کلیدی، میگویند: کسی را دوست نداری ماهی بده. میپزد میخورد و میخوابد. اما اگر دوستش داری ماهیگیری یادش بده. اگر خیلی دوستش داری توربافی یادش بده که تور ماهی، چون گاهی کارها کلیدی است. یک کلید شر بگویم، کلید خیرش هم همینطور است.
میگویند: شیطان با حرامزادهای قرار گذاشتند بروند فتنه کنند. شب بیایند گزارش بدهند، شیطان از یک طرف رفت و حرامزاده از یک طرف رفت. بعد آمدند گفتند: چه کردی؟ گفت: من مثلاً 73 تا تولید داشتم. چند تا دروغ، چند تا غیبت، چند تا فحش، چند تا چند تا... شیطان گفت: من امروز هیچ نتوانستم فتنه کنم فقط یک زنا به وجود آوردم. حرامزاده گفت: خاک بر سرت کنند! من حرامزاده 73 تا تولید داشتم تو یک زنا تولید کردی؟ گفت: نه، من یک زنا درست کردم یک حرامزاده درست میشود و او مثل تو، روزی 73 تولید میکند، این را میگویند: کار کلیدی. گاهی وقتها انسان یک هنر یاد کسی میدهد، این کار کلیدی است. فرق است بین سر کار بودن یا سر کار بودن! تا چطور بخوانیم.
کار و تلاش ماندگار، نه زودگذر و روزمره
کاری که نیاز جامعه باشد، کاری که ماندگار باشد. شاه عباس کاروانسرا ساخته بعد از چهارصد سال کاروانسرایش هست. ما بنر میچسبانیم فردا جر میدهند. تبلیغات ما با شاه عباس است. شاه عباس کارش چند قرن میماند و تبلیغات ما فردایش جر جر میشود. یکبار مصرف است. یک سوم پول مملکت خرج ساختمان میشود. در این ساختمانها چقدر زیادی است؟ اگر مصرف را کوتاه کنیم تولید میرسد و الا اگر تولید هم رونق پیدا کند، فرمایش مقام معظم رهبری سال رونق تولید، تولیدمان بالا برود اما اگر مصرف را کم نکنیم مثل اینکه شیر آب را باز کنیم اما شکافهای استخر را نگیریم. استخر که شکاف داشته باشد هرچه هم آب تولید شود، چون شکاف دارد... باید مصرف را کم کرد. یعنی ما باید هم رونق تولید باشد، یعنی از این طرف شیر آب را باز کنیم و از آن طرف درزش را بگیریم. یاد بچهمان بدهیم.
امام رضا دید یک خوشه انگور را دور انداختند که دو سه تا دانه به آن هست. امام رضا روبروی مردم گفت: بیایید این دو تا دانه دارد. برداشت شست و خورد. یکبار دیگر دید یک سیبی را نیمه خور دور انداختند، فرمود: چرا نیمه خور میکنید؟ به ما گفتند: دستتان را بشویید. ولی غذا را تا تهش بخورید. خدا رحمتش کند از دنیا رفت، یک تاجری بود یکوقت به ستاد نماز آمد، مهمان من بود. من از بیرون برایش غذا گرفتم. چند تا دانه برنج، دو سه قاشق برنج زیاد آمد، گفت: حاج آقا پلاستیک ندارید؟ گفتم: چرا. این برنج را در پلاستیک ریخت و بست و در جیبش ریخت. گفتند: کجا میبری؟ گفت: این را میبرم به مرغهایم میدهم. آن آدمی که این کار را کرد، چند هزار نفر کارگر داشت ولی مدیرعاملش گفت: من یک دانه برنج هم نمیگذارم حرام شود. اینجا صرفهجویی میکنم یک کارگر اضافه سر کار میآید. سالنهایی که میسازیم. الآن سالن شما اینطور است. اینجا صندلی است، همینجا چون صاف است میشود نماز خواند، همینجا میشود نهار خورد. برمیدارند سالنها را کج میکنند و اسمش را آمفی تئاتر میگذارند. همینجا چون صاف است میشود نماز خواند، همینجا میشود نهار خورد. برمیدارند سالنها را کج میکنند اسمش را آمفی تئاتر میگذارند. آمفی تئاترها هیچ خاصیتی ندارد جز سخنرانی، در سال چند جلسه سخنرانی اینجاست. خوب میخواهند بخوابند جا نیست. در آمفی تئاتر نمیشود خوابید. نماز جماعت اینجا سرازیری است و نمیشود نماز خواند. میشود ما در کار رونق اقتصادیمان بخشی این است که کار را اضافه کنیم، بیشتر کار کنیم، بهتر کار کنیم، محکم کاری کنیم.
یک قبری را پیغمبر دفن کرد، مردهای را در قبر دفن کرد این خشتها را روی قبر همچنان ضربی میگوییم، به هم میچسباند، درش را گل میمالید. گفتند: این مرده است. خاکش که کردی، خاک رویش بگذار تمام شود برود. حضرت فرمود: خدا دوست دارد کسی که کاری میکند محکم کاری کند. چرا باید بگویند: اگر ژاپنی خوب است و اگر ایرانی است شک داریم خوب است یا نه؟ چرا باید اینطور باشیم؟ باید کارگر طوری باشد، ایرانی است پس خوب است. اگر گفتند: ایرانی است پس خوب است. یعنی باید ایران را عزیز کنیم با کار خوب. با دقت در کار با درستکاری، عارتان نشود. گفتید بلد نیستم، بلد نیستم دیگر. گاهی وقتها آدم دلش نمیآید ولی روی غرور خودش میگوید: نه، من زشت است بگویم از من نمیآید. خواهند گفت: مهندس بود. بابا مهندس هستم از من نمیآید، راحت بگو.
اول انقلاب نماینده امام بودیم در نهضت سواد آموزی یک شهری مهمان بودیم به صاحبخانه گفتم: برای نماز صبح، بیدارم کن. گفت: به به! برای نماز صبح، آقا را باید بیدار کنیم. به به! گفتیم: چرا به به؟ گفت: آخر تو نماینده امام هستی. گفتم: خودم نماینده امام هستم خوابم نماینده امام نیست. اشکالی دارد شما مهندس هستید، ولی بگو این کارگر از من بهتر است. اشکالی دارد؟ موسی پیغمبر اولوالعزم بود. وقتی به او مسئولیتی دادند، گفت: هارون از من بهتر است. «هارون أخی» این برادرم از من بهتر است. «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي» (قصص/34) او بیانش از من بهتر است. چه اشکالی دارد او پیغمبر اولوالعزم باشد، ولی بگویی از من بهتر است. عارمان نشود. ممکن است این کارگر بفهمد و شما متوجه نشوی. اشکال دارد؟ یک مقدار انشاءالله خدا کمک کند تولید ما طوری شود که دنیا به سمت ما بیاید انشاءالله. الآن پزشکی ما اینطور شده است. از کشورهای مختلف دنیا نزد ما میآیند. یکوقتی پزشکهای ما از پاکستان و هندوستان بودند. مسأله قوای مسلح ما با زمان شاه فرق دارد. خیلی تولیدات دارند، خیلی جاها رشد کردیم. الحمدلله باقیها هم یک کاری کنیم که بگویند: برای ایران است، پس بهتر است. نگویند: برای ایران است پس شک داریم.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
سوالات این هفته
1- آیه 85 سوره إسراء بر چه امری تأکید دارد؟
1) گسترش علم الهی
2) اندک بودن دانش بشری
3) هر دو مورد
2- در قرآن، به کدام ویژگی گیاهان و درختان اشاره شده است؟
1) زینت بودن
2) میوه و ثمر دادن
3) هر دو مورد
3- آیه 9 سوره جمعه به چه امری تأکید دارد؟
1) ترک کسب و کار به هنگام نماز جمعه
2) ترک کسب و کار در روز جمعه
3) حرمت کار در روز جمعه
4- در فرهنگ اسلامی، کسب و کار برای تأمین هزینههای زندگی، چه جایگاهی دارد؟
1) جهاد در راه خداست
2) همانند جهاد در راه خداست
3) شهادت در راه خداست
5- در سجده آخر نماز، چه دعایی توصیه شده است؟
1) طلب روزی برای خانواده
2) طلب مغفرت برای خانواده
3) طلب روزی برای مؤمنان
علاقهمندان میتوانند از طریق بخش مسابقات سایت www.Qaraati.ir و یا صرفاً ارسال اعداد گزینه صحیح به صورت يك عدد پنج رقمی،از چپ به راست(مانند ۲۳۱۲۳) به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۱۱۴ در این مسابقه شرکت کنند.
انتهای پیام