زنده‌ایم اما زندگی نمی‌کنیم چون با کتاب آفرینش بیگانه‌ایم
کد خبر: 3781126
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۳
سیدمجتبی حسینی:

زنده‌ایم اما زندگی نمی‌کنیم چون با کتاب آفرینش بیگانه‌ایم

گروه اندیشه ــ زنده بودن را با زندگی یکی گرفته‌ایم ولی فقط زنده‌ایم و زندگی نمی‌کنیم و دل‌های ما با نشاط نیست و با جهان انس ندارد. قرآن کتاب این آفرینش است. تو در این دنیا احساس تنهایی می‌کنی و می‌خواهی یک چیزی از دنیا را بگیری تا امروزت بگذرد. اگر کسی که با قرآن انس داشته باشد کل دنیا را مأنوس با خودش می‌داند، چون قرآن کتاب آفرینش است.

به گزارش ایکنا؛ جلسه شرح دعای چهل‌ودوم صحیفه سجادیه، توسط سیدمجتبی حسینی، پژوهشگر برجسته حوزه دین، شب گذشته، ۲۳ دی، در دبیرستان صدیقین برگزار شد. در ادامه مشروح سخنان استاد حسینی در این جلسه از نظر می‌گذرد.

امام سجاد (ع) در دعای چهل‌ودوم صحیفه سجادیه می‌فرمایند «اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعَنْتَنِی عَلَى خَتْمِ کِتَابِکَ؛ خدایا تو مرا کمک بر ختم کتابت کمک کردی»، «الَّذِی أَنْزَلْتَهُ نُوراً؛ چیزی که تو او را نور نازل کردی»، «وَ جَعَلْتَهُ مُهَیْمِناً عَلَى کُلِّ کِتَابٍ أَنْزَلْتَهُ؛ و آن را مراقب تمام کتبی که نازل کردی قرار دادی»، «وَ فَضَّلْتَهُ عَلَى کُلِّ حَدِیثٍ قَصَصْتَهُ؛ و اگر هر سخنی قبلا برای مردم گفتی، قرآن را بر همه آن‌ها فضیلت دادی» و «وَ فُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَ حَرَامِکَ؛ و قرآن را کتابی قرار می‌دادی که باعث فرق بین حق و باطل است و حلال و حرام را در آن مشخص کردی» و «وَ قُرْآناً أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائِعِ أَحْکَامِکَ؛ و قرآنی که به صورت واضح به وسیله آن، شرایع حکمت را برای ما بیان کردی».

نکته اول این است که می‌فرماید خدایا تو کمک کردی که این کتاب را ختم کنم، چراکه ممکن است کسی نتواند این کار را به انتها برساند. البته باید در اینجا این مسئله را متذکر شوم، کسی که قصد کرده کاری را انجام دهد، اگر هنگام انجام آن کار از دنیا رفت و مریض شد، خداوند برای او جایگزین می‌فرستد. برای نمونه به طور معمول شما عادت دارید که شب‌های جمعه فلان دعا را می‌خوانید، اما یک شب مریض می‌شوید و یا از دنیا می‌روید، اما خداوند ملائکی را می‌فرستد تا آن کار را انجام دهند. چرا؟ چون آن کار رسم شما شده است؛ بنابراین باید بگردید و ببینید که رسم شما چیست. برای نمونه رسم یک نفر این است که هنگام نماز کار‌های مستحبی را انجام می‌دهد. در هر صورت باید یکسری کار‌ها رسم شما شود و آن چیز‌هایی که رسم شما است، نه تنها ملکه شما می‌شود، بلکه زمانی که به دلیل بیماری و دلایل دیگر نمی‌توانید آن کار را انجام دهید، خداوند جبران می‌کند. وقتی خود خداوند مریضی را داده است، یک نفر را نیز می‌فرستد تا کار‌هایی که رسم شما است را انجام دهد؛ لذا باید سؤال کنیم که برنامه هفتگی و رسم ما چیست. البته منظور این نیست که هر روز همه دعا‌ها را بخوانیم، منظور این است که مثلاً یک نفر می‌گوید که روزی یک آیه از قرآن را می‌خواند و ارزش این یک آیه که رسم شده گاهی اوقات از خواندن یک جزء هم بیشتر است. یا هنگام خواب رسم شما این است که یک آیه بخوانید. حالا اگر یک شب مریض شوید و یا در این فضا نباشید، خیالتان در این موضوع راحت باشد.
این قدر رها و بی‌قید نباشید. دنیای امروز انسان را رها و بی‌قید بار می‌آورد، اما در این بی‌قیدی می‌شود خیلی خوب یارگیری کرد. شما هم نباید این قدر تحت تأثیر هجمه‌ها باشید. بلکه چند چیز برای خودتان داشته باشید و بدانید که این‌ها را خدا برای شما ثبت می‌کند و انجام می‌دهد؛ لذا یک چیزی باید رسم شما شود و بگویند این‌ها خطوط زندگی این فرد است. رسم شما معلوم باشد و از آن بیرون نزنید. رسم بنده این است که وقتی قرآن می‌خوانند سکوت می‌کنم. حالا اینکه اگر کسی هم طعنه زد که این‌ها مد نیست و ... برای شما نباید اهمیتی داشته باشد؛ بنابراین رسم ما این بوده که قرآن را بخوانیم و تمام کنیم، اما اگر نتوانستیم ختم کنیم، خداوند کمک می‌کند.
اما قدری هم می‌خواهیم در مورد نور صحبت کنیم. واقعاً در دنیای امروز که نورپردازی زیاد شده تاریکی‌های درون بیشتر شده و فرار از تاریکی‌های درون را با نورپردازی‌های بیرون انجام می‌دهیم، اما راه‌حل اصلی این نیست. اما باید ببینیم که نور چیست؟ اگر از یک فیزیکدان بخواهید که در مورد نور صحبت کند، یک نوع با نور کار دارد، زیست‌شناس نیز با نور کار دارد، چون اگر نور نباشد گیاهان رشد نمی‌کنند. آن‌هایی که هنرمند هستند نیز با نور کار دارند، بنابراین هرکسی با نور کار دارد.
حدودا ۱۰ یا ۱۵ سال قبل بود که یک نقاش اسپانیایی که یک مفهوم(concept) در نقاشی به اسم نور داشت و این نور شاخصه همه کارهایش بود و امضای کارش محسوب می‌شد، به ایران آمد و با او ملاقات کردیم. این نقاش نور را تعریف می‌کرد و بنده گفتم، چطور به مفهوم نور رسیدید؟ گفت یکبار که داشتم نقاشی می‌کردم، قلمم را روی بوم فشار دادم بوم پاره شد، در حالی که پشت آن چراغی بود که در این لحظه برای من جالب شد و جلوه زیبایی را رقم زد. از آن به بعد ذهنم به سراغ نور رفت.
او نیز به ما گفت که نور برای شما به چه مفهومی است. گفتم یکی این است نور که عامل حرارت است. اگر نور نباشد حرارتی نیست، همچنین نور عامل انرژی است. جالب است که ممکن است فردی نوری داشته باشد و خدا از آن نور را از وی می‌گیرد «مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ؛ مثل ایشان مانند کسی است که آتشی بیفروزد، و همین که روشن کند پیرامون او را، خدا روشنی آنان را ببرد و رها کند ایشان را در تاریکی‌یی که هیچ نبینند.» گاهی اوقات طرف آتشی را روشن کرده، برای اینکه از آن استفاده کند. اما نمی‌تواند راهش را ببیند و راه تاریک است، اما فقط این آتش می‌سوزد؛ لذا می‌توان گفت که نور برای حرارت و انرژی و روشنی است و روشنی را هم برای حرکت می‌خواهیم. اگر نور نباشد انسان نمی‌تواند در تاریکی حرکت کند.
شما بهترین ایده‌ها را داشته باشید، اما وقتی نور نباشد نمی‌توانید حرکت کنید؛ لذا فلسفه نور حرکت است و از دل آن نیز هدایت استخراج می‌شود، اما از دید ما فقط فلسفه نور حرکت نیست، بلکه اصل فلسفه آن حیات است. حیات را بدون نور نمی‌دانیم؛ یعنی نه اینکه اگر نور نداشته باشیم هستیم و حرکت نمی‌کنیم، خیر؛ به طور کلی نیستیم؛ لذا فرمود «اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ؛ هنگامی که خداوند به نوری دعوت می‌کند که حیات را به شما بدهد، شما آن را اجابت کنید؛ لذا ما در عین اینکه برای نور خاصیت زیادی قائل هستیم و همه نیازمند نور هستند، اما می‌گوییم نور برای حیات است؛ لذا پیامبر (ص) به سراج منیر نام‌بردار شده است. در این زمان این نقاش وارد فضای دیگری شد و گویی که افق جدیدی برایش باز شد و به نظر، یک بار دیگر بوم او شکافت و چیز‌های جدیدتری به دید او آمد.
قرآن نیز نور است. خداوند نوری را برای ما فرستاد، اما برای چه هدفی؟ بخشی از جنبه‌های نور حرکت و حیات است و بخشی نیز زیبایی است. مشکلی نیست که بگوییم بخشی از این کار‌ها برای زیبایی است، یعنی ما که قرآن می‌خوانیم قرآن برایمان زیبا باشد. خدا برای اینکه زیبا باشد، قرآن را اینطور بیان کرد؛ لذا حضرت امیر (ع) فرمود «ظاهره انیق و باطنه عمیق»، باطن قرآن عمیق است، اما ظاهر آن فوق‌العاده زیبا است. همان اول که پیامبر (ص) قرآن را ابلاغ کردند همه مسحور این زیبایی شده بودند. بسیاری از ادبای غیر مسلمان به دلیل زیبایی بیانی قرآن سراغ قرآن آمدند و مهم است که بدانیم خداوند به ما ارزش قائل بوده که پیام خود را زیبا قرار داده است؛ لذا من وقتی می‌خواهم پیام دین را منتقل کنم، نباید به صورت بخشنامه نباشد. بلکه باید زیبا باشد؛ لذا فرمودند در خواندن قرآن آن را زیبا بخوانید. قرآن زیبا است و باید به زیبایی خوانده شود. دل‌های شما نیز زیبایی را دوست دارد. خدا می‌توانست قانون بدهد که نماز باید فقط سر وقت خوانده شود، مانند بخشنانه، اما به صورت زیبا این کار را انجام داد. خدا زیبا است و زیبایی را نیز دوست دارد و برای ما نیز ارزش قائل است.
خدا می‌توانست قرآن را نیز مانند معلقات سبع که اشعار مهمی در زمان جاهلیت بوده و بر دیوار کعبه نصب بوده است در اختیار ما قرار دهد و روی پرده کعبه نصب کند و مردم بخوانند. اما باید بدانیم که خدا ما را آدم حساب کرد و گفته این‌ها را دوست دارم و به پیامبر (ص) نیز گفته است در این مسیر روی سرت خاک ریخته می‌شود، با تو می‌جنگند و ...، اما چون این‌ها را دوست دارم می‌خواهم پیامم را تو به برسانی.
حتی آیاتی که در ابتدای سوره توبه نازل شد و قرار شد در کعبه خوانده شود، پیامبر (ص) ابوبکر را فرستاد تا آیات را بخواند، اما وسط راه جبرئیل نازل شد که یا خودت می‌خوانی یا یک نفر از تو باید این کار را انجام دهد که رسول خدا (ص) نیز علی (ع) را فرستاد و فرمود بگو که ابوبکر بازگردد. برای من و شما و این پیام، خدا ارزشی قائل است و می‌توانست هر کسی را بفرستد، اما اینطور عمل کرد.
هنوز برخی از اشعار جاهلی وجود دارد و بر سر زبان‌ها است، خدا نیز می‌توانست اینطور قرآن را بفرستد که در دهان‌ها باشد، اما این پیام ارزش دارد که بابت آن پیامبر (ص) باید بیاید و به گوش ما برساند؛ لذا خود زیبایی، بخشی از قضیه قرآن است. یکی از مصادیق نور زیبایی است. خیلی از کار‌های زیبا با نور انجام می‌شود. گاهی انسان می‌خواهد یک آیه را تفسیر کند، می‌بیند که انگار فقط زیبایی است؛ بنابراین نور هم برای آرامش ما و هم برای زیبایی است که بشر نیاز دارد و هم برای حرکت است که نور داشته باشیم و از همه بالاتر برای حیات و زندگی است. این قرآن را نور نازل کرد که زنده باشید و متاسفانه در دورانی زندگی می‌کنیم که دیگر تعریف ما از زندگی تعریف کوچک‌تری شده است.
یعنی زنده بودن را با زندگی یکی گرفته‌ایم و فقط زنده‌ایم، اما زندگی نمی‌کنیم و دل‌های ما شاد و با نشاط نیست. دل‌های ما با جهان انس ندارد. قرآن کتاب این آفرینش است. تو در این دنیا احساس تنهایی می‌کنی و می‌خواهی یک چیزی از دنیا را بگیری تا امروزت بگذرد، در حالی که کسی که با قرآن انس داشته باشد کل دنیا را مانوس با خودش می‌داند. چون قرآن کتاب آفرینش است. کل آفرینش را در نظر بگیرید که این همه سیاره‌ها و ... در آن وجود دارد، تازه همه را که نگاه می‌کنیم در یک نرم افزاری به نام قرآن است.
یک نفر از امام صادق (ع) در مورد آفرینش و ... پرسید و حضرت هم مسائلی را مطرح کرد و این فرد بسیار متعجب شد که این اطلاعات در مورد آفرینش از کجا آمده است. فرمود «هذا و شبهه من کتاب الله»، همه‌اش از کتاب خدا است و متاسفانه آن موقع که امام علی (ع) فرمود «سلونی قبل ان تفقدونی»، آن موقع به جای اینکه بگوییم ما سکوت محض می‌کنیم و تو فقط صحبت کن و برای ما بگو، اما آن طرف نه تنها به علی (ع) بلکه به همه بشریت توهین کرد که رفت و گفت تعداد مو‌های صورت من چند عدد است.
بعد از ۱۳۰۰ سال داریم گوش می‌کنیم که یک زمانی هم که فرصت شد تا امام چیز‌هایی را بگوید او ما را محروم کرد. امام صادق (ع) فرمود همه چیز را مانند کف دست می‌بینم. حالا ما با قرآن که انس پیدا کنیم با همه آفرینش انس پیدا کرده‌ایم. این را هم بگویم که وقتی قرآن می‌خوانید بدون اینکه متوجه باشید دارید برخی از کلید‌ها را لمس می‌کنید. بسیار عمیق است، اما سربسته می‌گویم که وقتی قرآن می‌خوانید دارید روی چند کلید دست می‌گذارید و بخش‌هایی از این عالم به شما پیام و پالس می‌فرستند و پالس می‌گیرند.
قرآن بزرگتر از این حرف‌ها است و ما خیلی شرمنده قرآن هستیم. ما قرآن را خراب کرده‌ایم. قرآن کجا است و ما را قرار است به کجا ببرد؟ اینکه می‌گویند روز ظهور، امام عصر (عج) نه اینکه کتاب جدیدی بیاورند که آیاتش متفاوت باشد، اما آنچنان باز و نورانی می‌خوانند که گویی یک آیه از قرآن بخش عظیمی از دنیا را برای تو باز می‌کند، منتها ما از امام زمان (عج) نیز در سطح شعر و شعار مانده‌ایم.
اما کار امام آن نورافکنی است که قرآن را برای تو باز کند. «چون که بر جان رفت جان دیگر شود؛ جان، چون دیگر شد جهان دیگر شود»؛ این قرآن ما است. تو اینقدر با ارزشی نزد خدا که کل آفرینش را در قلب تو جا می‌دهد و به مرور تازه بخشی از آن را باز می‌کند.
این قرآن نور است و نور دل‌ها و جلسات و محافل ما است و فرمود خانه‌های خود را با تلاوت قرآن نورانی کنید. قرآن گوش دادن از تلویزیون و ... در منزل خوب است، اما اینکه خودمان قرآن بخوانیم چیز دیگری است. نه اینکه شب تا صبح قرآن گوش کنیم، خیر؛ بلکه یک دقیقه هم که بخوانیم موثر است، اما مهم این است که رسم ما این باشد.
متاسفانه این حرف‌ها دیگر گفته نمی‌شود و مُد نیست. بیشتر به دنبال تکثر هستیم، زیاد بودن تعداد فالور و ...، اما به دنبال محتوا نیستیم. می‌گوید دلم گرفته است، می‌گویم وقتی قرآن خوانده نشود معلوم است که دل می‌گیرد. اگر می‌خواهید حب امام حسین (ع) به دل شما وارد شود باید آن را تمیز کنید. حداقل با تلاوت قرآن گوشه‌ای از دل برای حب آن‌ها تمیز نگه داریم تا بلکه بقیه را نیز خودشان تمیز کنند.
انتهای پیام

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
یار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۷/۱۰/۲۴ - ۱۵:۰۷
0
0
خدا خیرتان بدهد جناب آقای سیدمجتبی حسینی

دست شما درد نکند. لطفا باز هم از این جلسات گزارش بدهید. چسبید
captcha