به گزارش خبرنگار ایکنا؛ چندی پیش نقدی به قلم حجتالاسلام سعید همایون، مدرس حوزه و دانشگاه، بر کتاب «نقد رسمالخط عثمان طه از قرآن» اثر حجتالاسلاموالمسلمین محمدعلی کوشا، مترجم و منتقد ترجمههای قرآن، در خبرگزاری ایکنا منتشر شد. در همین راستا، عباس بهروزی، ویراستار متون دینی و قرآنی جوابیهای بر این نقد نوشته و برای انتشار در اختیار ایکنا قرار داده است. در ادامه این نوشتار از نظر مخاطبان میگذرد.
با سلام و درود به همه خادمان و پویندگان عرصه قرآن کریم
نظر به اینکه مطالبی به عنوان نقد در راستای کتاب «نقد رسمالخط عثمان طه» از سوی آقای سعید همایون از اساتید محترم دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت مطرح شده که در اساس، نقدی بر دو کتاب در این عرصه است، اما از ظاهر مطالب مطروحه کاملاً روشن میشود که ناقد محترم، آن دو کتاب را نخوانده و به نقد آنها پرداخته است. این کار از انصاف، عقل و روش علمی دور بوده و هرگز قابل استماع نیست.
اما آن دو کتاب عبارتاند از؛
کتاب «نقد رسمالخط عثمان طه، یکسانسازی رسمالخط سرآغاز وحدت»، نوشته استاد محمدعلی کوشا و کتاب «بررسی رسمالخط عثمان طه» نوشته آیتالله مکارم شیرازی و علی حبیبی که چاپ اول آن در سال 87 و سپس چاپ دومش در سال 88 در شمارگان 5 هزار نسخه به زبان فارسی و عربی انتشار یافته است.
عمده ایراداتی که به نقد این ناقد محترم وارد است به این ترتیب است؛
*نوشتهاند: «مطالبی ذکر شده که بار منفی کلمات... اثرات مخربی ایجاد میکند».
در پاسخ باید گفت: کدام کلمات؟ کدام بار منفی؟ و چه اثرات مخربی که احصا نفرمودهاند؟ پس موضوع مبهم و نامعلوم، قابل صدور حکم نیست. از این رو قابل اعتنا نیز نیست، زیرا جز ایجاد ابهام و سردرگمی راه به جایی نمیبرد.
*نوشتهاند: «... درسال 87 نیز کتابی با عنوان «بررسی رسمالخط عثمان طه» به چاپ رسید و سبب شد عدهای از آن سوءاستفاده کنند».
باید پرسید :اولاً؛ مگر از هر چیز دیگری حتی بهترینها عدهای سوء استفاده نمیکنند؟ بنابراین، این سخن، سخن سنجیدهای نیست. بلکه اساساً مطلبی احساسی است که قابل طرح و نقد علمی هم نخواهد بود.
ثانیاً؛ کتابی که توسط یک مرجع دینی و از راه دلسوزی و هدایت برای وحدت و تقریب مذاهب خطاب به همه به ویژه دانشمندان دینی حجاز و مصر و غیره نوشته شده و چاپ آن هم در 5 هزار نسخه در سال 88 انجام گرفته، شایسته نیست. این گونه مورد نقد خام و نسنجیده و اهانتآمیز قرار گیرد! آن هم نه از نویسندگان و نه از محتوای کتاب هیچ یادی نشود و صرفاً نقدی احساسی و عوامانه عرضه شود! ناقد محترم به ماهیت موضوع کاری نداشتهاند و صرفاً شکل و ظاهر و احساس عوامانه مورد توجهشان بوده است.
*نوشتهاند: «به تفاوت قرآن شیعیان و تسنن دامن میزنند.»
نمیدانم این مطلب را از کجا استنباط کردهاند، هیچ معلوم نیست و دلیلی هم نیاوردهاند در حالی که برعکس نگاه وی، این کتاب در راستای وحدت و نزدیک کردن مسلمانان به یکدیگر است. آری، چون ناقد محترم کتاب را نخوانده و به مطالب آن ننگریسته است، اصلاً از محتوای کتاب بیخبر مانده و متوجه نشده که چه چیزی را نفی و چه چیزی را اثبات میکند.
*نوشتهاند: «باید به این مطلب جوابی داده شود تا دشمن نتواند به اختلاف دامن بزند».
باید پرسید :آیا این گونه که شما جواب دادهاید جواب میدهند!؟
آیا تاکنون دشمن نتوانسته به اختلاف دامن بزند؟ اصولاً این گونه نقدنویسی این ناقد، متکی بر هیچ دانشی نیست. بلکه صرفاً یک احساس حق خودپنداری است که بیآنکه منطق طرف را ببیند و اثر مکتوبش را بخواند، به نقادی پرداخته است؛ در حالی که اصل فلسفه وجودی کتاب آقای کوشا در راستای ایجاد وحدت میان مسلمین است نه دامن زدن به اختلاف.
*نوشتهاند: «این گونه مطالب آیاتی را که بیان میدارد، قرآن معجزه است و خداوند فرموده «انا انزلناه وانا له لحافظون» را زیر سؤال میبرد.»
آیا بهتر نبود که این ناقد محترم نخست آیه را درست نقل میکرد تا ناخواسته دست به تحریف قرآن نیازد! که اصل آیه چنین است : «انّا نحن نزّلنا الذّکر و انا له لحافظون».
اصلاً این آیه شریفه چه ربطی به تهافتهای رسمالخطی دارد؟!
آیا خدا خواسته است که مثلاً کلمه «علماء» را یک بار با الف و یک بار با واو نازل کند؟ یا مثلاً «ایّها» را به همین صورت ولی در سه جا به صورت «ایّه» نازل کند؟! یا کاتب کمسواد در عصر عثمان به بعد دچار چنین نوشته متهافتی شده است؟!
آیا این ناقد اصلاً نگاهی به رسمالخط قرآن انداخته است تا متوجه حداقل بیش از صد مورد از این گونه تهافتهای رسم الخطی شود؟! آیا ناقد محترم رسم الخط قرآن را توقیفی میداند یا اجتهادی؟ اگر توقیفی میداند چرا به رد دلایل توقیفی بودن رسمالخط که در کتاب استاد کوشا آمده است، توجهی نکرده؟!
*نکته دیگر اینکه ایشان تصور کردهاند که اختلاف رسمالخط در زمان پیامبر اکرم(ص) به وجود آمده است! و گویی شخص پیامبر رسم الخط کاتبان را شخصاً بررسی میکرده است!
در حالی که مسئله تفاوتهای رسم الخطی در زمان عثمان به بعد شکل گرفته است و هیچ کس بحثی در چگونگی رسم الخط در زمان پیامبر نکرده است.
* اختلاف مطرح در رسمالخط از زمان عثمان و سپس در دوران نقطه و اعرابگذاری قرآن شروع شده است، چراکه در زمان پیامبر بحثی در اختلاف رسمالخط و اختلاف قرائات نبوده است.
ناقد محترم گویی اصل مسئله هم برای خوشان روشن نشده که در پایان مقالهاش نوشته است: «چرا این گونه نوشته شده و ایراد و سؤال میکنند.» یعنی برای خود وی هم اختلاف و تهافت در رسمالخط مورد سؤال است، اما با تقلید و سکوت و عدم پاسخ منطقی و صحیح خواسته است، موضوع بحث را به پایان برساند، به هرحال ایرادات جدی فراوانی بر نوشته وی وارد است و اصولاً نقد وی فاقد ارزش علمی و تنها امری احساسی است.
یادآور میشود کتاب «نقد رسمالخط عثمان طه از قرآن» نوشته محمدعلی کوشا را انتشارات سرایی منتشر کرده است.
انتهای پیام