به گزارش ایکنا از استان مرکزی، شفاعت مایه امید، نجات و بازگشت به کارهای شایسته و روزنهای است برای دگرگونسازی سرنوشت زندگانی دنیوی و اخروی و چه بسا تبهکارانی که به امید شفاعت به راه راست بازگردند و رابطه خود را با معبود خویش بیش از پیش استحکام بخشند و این در صورتی است که رابطه مزبور را به طور کلی قطع نکرده باشند. از آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) استفاده میشود که شفاعت حد و مرزی دارد و بدون حساب و قید نیست. به عبارت دیگر شخصی که میخواهد موردِ شفاعت واقع شود باید بستر این مشمول شفاعتشدن را در خود ایجاد کند و زمینههای برخورداری از شفاعت را داشته باشد.
معنای لغوی و اصطلاحی «استغفار»
واژه استغفار به معنای درخواست مغفرت از ریشه «غ ـ ف ـ ر» در لغت به معنای پوشاندن است، غفر: پوشاندن و مستور کردن.[1] چنانکه گفته میشود: «اصبغ ثوبک بالسواد فهو أغفر لوسخه = لباست را رنگ سیاه کن تا در برابر چرک پوشانندهتر باشد». به کلاهخود نیز از آن جهت که سر را از آسیبها میپوشاند، مِغفَر میگویند و پارچهای را که به صورت آستر، یک سوی لباس را پوشش میدهد، غَفَر مینامند.[2] استغفار در اصطلاح، به معنای درخواست زبانی یا عملی آمرزش و پوشش گناه از پیشگاه خداوند و هدف از آن درخواست مصونیت از آثار بد گناه و عذاب الهی است. استغفار یا قولی است مانند گفتن «استغفر اللّه» و یا فعلی مانند انجام دادن عملی است که موجب آمرزش انسان میگردد.[3] راغب اصفهانی هم مینویسد:«استِغفار: طلب غفران نمودن با زبان و عمل است. در آیه: (اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً - 10 / نوح) در آیه اخیر امر نشدهاند به اینکه غفران و طلب در گذشتن از گناهان را فقط با زبان بخواهند بلکه با زبان و فعل هر دو، گفتهاند: استغفار زبانی بدون فعل و عمل و کار، روش دروغگویان است.[4]
معنای لغوی و اصطلاحی «توبه»
توبه در لغت به معنی بازگشت میباشد و در اصطلاح عبارت است از ترک گناهان کنونی و عزم بر ترکشان در آینده و تدارک تقصیر گذشته و به عبارتی دیگر به معنی بازگشت از گناه قولی و فعلی و فکری است. بیان راغب اصفهانی در اینباره جامع است: التوب یعنی ترك گناه به بهترین وجه، واژه توبه، از جهاتی از اعتذار رساتر است زیرا اعتذار و عذرخواهی بر سه وجه است الف) اینکه عذرخواهنده میگوید نکردهام. ب) یا به این دلیل گناه کردم. ج) یا اینکه گناه کردم بد کردهام و دیگر تکرار نمیکنم. که این معانی وجه چهارم ندارد و قسمت اخیر یعنی معنی سوّم همان توبه است.
معنای «توبه» در شرع
توبه در شرع یعنی 1- ترك کردن گناه بخاطر زشتی آن 2- پشیمانی از انجام آن 3- قصد و اراده و عزم بر ترك بازگشت به گناه 4- و همچنین تدارك نمودن زمینه ممکن براي جلوگیري از اعاده آن، هر گاه این چهار شرط فراهم شود شرایط توبه و عدم بازگشت به گناه کامل گشته است.[5] همچنین در قاموس قرآن چنین آمده است: تَوب: توب. توبه. متاب همه به معنی رجوع و برگشتن است در قاموس و صحاح و اقربالموارد، قید معصیت را اضافه کرده و گفتهاند: رجوع از معصیت ولی رجوع مطلق صحیح است زیرا این کلمه درباره خداي تعالی نیز به کار رفته و در او رجوع از معصیت معنا ندارد. در المیزان در جاهاي متعدد آنرا مطلق رجوع فرموده و این کاملا صحیح و با استعمال قرآن اوفق است. معناي توبه همانطور که گفته شد رجوع است النهایۀ توبۀ خدا با توبۀ عبد فرقش آنست که توبۀ عبد برگشتن بسوي خداست با ترك معصیت و تصمیم عدم ارتکاب بآن، و توبۀ خدا بازگشت به بنده است با رحمت و مغفرت و با موفّق کردن به توبه.[6] پس توبه به معنی پشیمان شدن و دست باز داشتن از گناه است.[7]
استغفار و توبه به عنوان یکی از زمینهها و مواردی هستند که شخص شفاعتخواه باید به آنها توجه داشته باشد و هرگاه در زندگی دنیا خطا و نافرمانیای از او سر زد بلافاصله از درگاه ذات مقدس پروردگار استغفار و توبه نماید.
در آیه 64 سوره مبارکه نساء آمده است: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما؛ و هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق خدا از او اطاعت شود. و اگر آنان هنگامى كه [با ارتكاب گناه] به خود ستم كردند، نزد تو مىآمدند و از خدا آمرزش مىخواستند، و پيامبر هم براى آنان طلب آمرزش مىكرد، يقيناً خدا را بسيار توبهپذير و مهربان مىيافتند». در این آیه شریفه دو بحث وجود دارد یکی اینکه کسانی که گناهی مرتکب شدهاند و به تعبیر قرآن به خود ظلم کردهاند؛(خودشان) استغفار کنند و دیگر اینکه رسول نیز برای آنان استغفار کند. که اگر چنین کنند خداوند قادر متعال را بسیار توبهپذیر و مهربان خواهند یافت.
طلب استغفار رسول اکرم(ص) برای گناهکاران
اگر چنانچه اشخاص گناهکار از خطاهای خویش نادم و پشیمان شوند و استغفار کنند میتوانند عرض نیاز و حاجت خویش برای رسول الهی ببرند و از او نیز تقاضای استغفار برای خویش کنند و این استغفار رسول برای گناهکاران معنای وساطت و شفیع شدن را میدهد چرا که در اینصورت امید گناهکاران به آمرزش گناهانشان دوچندان خواهد شد. با توجه به این آیه شریفه «استغفار» و «توبه» به عنوان یکی دیگر از زمینههای شفاعت میتوانند مورد بحث و بررسی قرار بگیرند.
12 منافقی که قصد جان پیامبر(ص) را داشتند...
در تفسیر شریف مجمعالبیان آمده است:«حسن درباره اين آيه مىگويد: دوازده تن از منافقان، با يكديگر قرار گذاشتند كه حيلهاى نسبت به پيامبر بكار برند و به او آسيبى رسانند. از اينرو جبرئيل نازل شد و به او خبر داد. پيامبر فرمود. گروهى كه داخل شدهاند. مىخواهند كارى كنند كه موفق نخواهند شد، بنا براين بايد برخيزند و استغفار كنند تا من هم پيش خدا آنها را شفاعت كنم[8]. چند بار اين مطلب را تكرار كرد ولى هيچيك بلند نشدند. آنگاه يكى يكى آنها را بنام صدا كرد و گفت برخيزيد. همه برخاستند و اعتراف كردند كه سوء قصد داشتهاند و خواهش كردند كه پيامبر شفاعت كند تا توبه آنها پذيرفته شود. فرمود: برويد، من در آغاز، با طيب خاطر براى شفاعت شما آماده بودم و خداوند هم سريعتر اجابت مىكرد. آنها از پيش پيامبر رفتند.[9] اين آيه دلالت دارد بر اينكه شخصى كه مرتكب گناه كبيره شده، بايد استغفار كند زيرا خداوند توبه او را مىپذيرد و نيز دلالت دارد بر اينكه مجرد استغفار كافى نيست، بلكه بايد اصرار و تصميمى براى تكرار معصيت نداشته باشد. زيرا پيامبر براى آن گروه بدون اينكه آنان توبه كنند، استغفار نمىكرد. پس سزاوار است كه انسان توبه كند و نادم شود و تصميم بگيرد كه هرگز آن گناه را تكرار نكند، آنگاه در پيشگاه خداوند، استغفار كند تا توبهاش را بپذيرد[10]
در تفسیر اثناعشری نیز چنین آمده است: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ: و اگر اين منافقان آن هنگام كه ظلم به نفوس خود كردند، به نفاق و انكار حكم تو. جاؤُكَ: بيامدندى به تو. يعنى رجوع كردندى به تو و از تحاكم طاغوت نادم شدندى، فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ: پس حقيقتا طلب آمرزش و مغفرت نمودندى از خدا به توبه و اخلاص، وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ: و طلب آمرزش خواستى براى ايشان پيغمبر، يعنى شفاعت كردى آنها را، لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً: هر آينه مىيافتندى و دانستندى خداى تعالى را قبولكننده توبه تائبان، مهربان بر آمرزش طلبان.[11]
حقیقت توبه
همچنین حقیقت توبه، بازگشت گناهکار به سوی خداوند کریم و غفور است که با ندامت از گناه و تصمیم بر عدم ارتکاب مجدّد آن تحقق مییابد. یکی از الطاف بیکران خداوند بر بندگانش پذیرفتن توبه است تا از تاریکی شیطان رها شده و به نور رحمت الهی نائل گردد. نکته مهم اینجاست که خداوند در قرآن کریم همه مؤمنان را به توبه فرا میخواند: «ای مؤمنان به سوی حق توبه کنید تا فلاح و رستگاری نصیب شما بشود.»[12] این آیه نوید رحمت الهی است که همه بندگان حتی گنهکاران را به راه سعادت میخواند تا خشنودی پروردگار را از آن خود کنند.
با دقت در همین آیه 64 سوره مبارکه نساء متوجه میشویم که منظور از«جاؤُكَ» همان توبه و بازگشت میباشد چرا که اکثر مفسرین این مطلب ما را تایید میکنند از جمله: شیخ طبرسی در مجمعالبیان میفرماید: جاءُوكَ: اگر بعنوان توبه پيش تو مىآمدند...[13] زمخشری در کشّاف مینویسد: جاؤُكَ تائبين من النفاق متنصلين عما ارتكبوا[14] در تفسیر روحالبیان که تفسیری عرفانی است آمده است: جاؤُكَ تائبين من النفاق[15] سید عبدالحسین طیب نیز میگوید: كافر و منافق و مرتد و فاسق و عاصى اگر توبه كنند و بازگشت نمايند و دست از كفر و نفاق و ارتداد و فسق و معصيت بر دارند خداوند قبول ميفرمايد و مغفرت شامل حال آنها ميشود(و شفاعت در حقشان مورد قبول خواهد بود)[16] و اما در میان نظرات مفسرین ذیل این آیه، نظر آیتالله صادقی تهرانی به نظر جامع و شامل آمد که در ادامه بیان میشود:
زمینههای پذیرش توبه گناهان
در این آیه زمینه پذیرش توبه گناهان سه چیز است:1- به محضر پیامبر مشرف شدن 2- استغفار کردن در حضور حضرتش 3- طلب مغفرت حضرتش از خدا برای آنان که خارج از این مثلث تضمینی برای پذیرش توبهشان نیست و این خود شفاعتی دوگانه است از طرف آن حضرت: محضرش و سپس استغفارش که این دو با استغفار خود گناهکار پیوند میبندند. تشرف به این محضر مقدس نیز تمامی مراتب حضور بدنی – که خدمتش مشرف شویم – یا حضور روحی که به حضرتش بعنوان شفاعت توجه کنیم هر دو را در بر دارد و این دو حضور هم اعم است از زمان حیات آن حضرت و بعد از آن زیرا حضرتش در مقام جمعالجمع مویّد من عندالله است که: ( اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی و تردّ سلامی): گواهی میدهم که تو در جایگاه من حاضری و سخن مرا میشنوی و سلام مرا هم جواب میدهی گرچه ما کر و کوریم ولی آن حضرت بینا و شنواست. و بالاخره با چنان استغفاری ممتاز "لوجدوا الله تواباً رحیما" حتما خدا با رحمت ویژهاش به این گناهکاران بر میگردد، این گناه هر چه باشد و از هر که باشد زیرا «هم» در "لو انهم" همان منافقینی هستند که در آیات گذشته مورد مذمت و نیز دعوت رسالتی بودهاند ، تا چه رسد به دیگران[17]
همچنین امام صادق(ع) نیز توبه را یکی از زمینههای مشمول شفاعت واقع شدن بیان میدارند و میفرمایند: شفاعت ما برای شیعیانی از ماست که گناه کبیره انجام دادهاند اما آنهایی که توبه کنند.[18] آنچه از این آیه شریفه فهمیده میشود این است که استغفار به درگاه الهی و وساطت خواستن از رسول گرامی اسلام(ص) و همچنین توبه به درگاه ربوبی بعنوان زمینههای شفاعت میتوانند باعث شود انسان مورد لطف و رحمت پروردگار قرار گیرد و به سعادت ابدی نائل آید.
ادامه دارد...
پینوشتها:
[1].قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج 5 ، ص 107.
[2].همان.
[3].ویکی فقه، دانشنامه حوزوی، ذیل واژه «استغفار»
[4].راغب اصفهانی، ابی القاسم الحسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن، ص 476.
[5] . همان، ص 106.
[6] . قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 285.
[7] . انیس، ابراهیم و دیگران، المعجم الوسیط، چاپ قدس، قم، چاپ چهارم، 1392 ش، ج 1، ص 185.
[8].از این فرمایش رسول الله این معنا روشن میشود که یکی از زمینههای شفاعت، استغفار میباشد چرا که پیامبر(ص) فرمود استغفار کنند تا من پیش خدا آنها را شفاعت کنم.
[9].همین روایت را مرحوم شیخ طوسی نیز در تفسیرش نقل کرده است. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، دار احیاءالتراث العربی، بیروت، چاپ اول، ج 3، ص 244.
[10].طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 5، ص 215.
[11].حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثناعشری، میقات، تهران، چاپ اول، 1363 ش، ج 2، ص 490.
[12] .سوره نور، آیه 31.
[13] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 5، ص 214
[14] . زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 1، ص 528.
[15] . حقی بروسوی، اسماعیل، روح البیان، دارالفکر، بیروت، چاپ اول، ج 2، ص231.
[16] . طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش، ج 4، ص 123.
[17] . صادقی تهرانی، محمد، تفسیر مختصر قرآن کریم، شکرانه، قم، چاپ اول، 1388 ش، ج 1، ص 408.
[18] . شیخ صدوق، محمد علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، موسسه انصاریان، قم، الطبعه الثانیه، 1426 ق، ج 3، ص 574.
یادداشت از احمد گلستانی عراقی
انتهای پیام