به گزارش ایکنا؛ مراسم سوگواری امام حسین(ع) و یاران با وفای ایشان در ظهر روز عاشورا، واقع در حسینیه آیت الله علوی تهرانی و با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر علوی تهرانی برگزار شد که در این مراسم به مبحث مهربانی و نقش آن در جامعه پرداخته شد. در ادامه مشروح این سخنان را میخوایند؛
بحث ما در این دهه گذشته در مورد مولفههایی بود که جامعه شایسته را بر مبنای روابط بین انسانها بر مبنای اصل اخوت میساخت، مولفههایی را بیان کردم و اکنون ششمین خصیصه یعنی محبت را بیان میکنم. خلقت و قوام و بقای موجودات همه بر مبنای محبت است، آنجا که در حدیث قدسی حضرت حق فرمود من یک گنج مخفی بودم و دوست داشتم که شناخته شوم و بر مبنای این محبت به شناخته شدن خلایق را خلق کردم تا این که شناخته شوم.
بنابراین کلید خلقت به مبنای محبت زده شد و خدا چون عاشق بود خلق کرد، محبت را اینطور تعریف میکنند، یک کشش درونی بین دو طرف است، و اگر این کشش به اوج برسد به آن عشق میگویند، پس تمایل و کشش درونی بین دو طرف که در این زمینه حرف میزنیم. یکی از مراتب محبت خالق به مخلوق است و دیگری محبت مخلوق به خالق است.
اکنون در مورد محبتی که در جامعه باید وجود داشته باشد، محبت خواهی در انسان مطالبه محبت در انسان یکی از نیازهای ذاتی و گرایشهای طبیعی انسان است، انسان براساس طبیعت خود به دنبال این محبت است و آن را نیاز دارد و رسیدن به آن در تامین سلامت جسم و روح و روانش نقش زیادی دارد، جناب فیض کاشانی در کتاب محجه البیضاء در فرایند به وجود آمدن محبت میگوید حب آن است که آدمی به حقیقتی که لذت بخش است تمایل پیدا میکند، کشش بین دو طرف که باید برای هم لذت بخش باشند، و بدیهی است که در صورتی آن حقیقت مورد حب قرار میگیرد که آن را بشناسیم، پس مبنای محبت معرفت و شناخت است و وقتی میگوییم عشق اوج محبت است بنابراین عشق بر مبنای معرفت حاصل میشود آن هم اوج معرفت.
آنچه عموم مردم تجت عنوان عشق حرف میزنند گرایش غریزی است نه عشق و محبت، آنگاه فرمود به این که اگر بخواهید به چیزی تمایل پیدا کنید باید لذت بخش باشد و باید بشناسید و اگر این شناخت به قلب باشد محبت قلبی میشود و مصداق اتم محبت است، اگر به خیال باشد محبت خیالی است و اگر شناخت به عقل باشد محبت عقلی است و اگر شناخت به حس باشد محبت حسی است و ضعیف ترین آن همین حسی است اما رایجترین نیز هست.
هر چقدر این شناخت بیشتر باشد محبت بیشتر است، هرچقدر این شناخت به ابزاری قویتر صورت گرفته باشد آن محبت پایدارتر است، اگر رابطه بین زوجین قلبی باشد پایدار است، به سمت و ثروت نیست، اما اگر رابطه به حس و ادراک حسی باشد منوط میشود به مادامی که ثروت و سلامتی باشد و ... لذا محبت پایدار آن است که منبع شناخت محبوب قلب باشد. این فرایند تشکیل محبت است که باید به شناخت برسید. شناخت قلبی محبوب قویتر و شناخت حسی محبوب ضعیفتر.
کان رسول الله من اشد الناس لطفا باالناس؛ پیامبر در بین مردم بیشتری مهربانی و محبت را به مردم داشت تا جاییکه قرآن در سوره شعرا آیه 3 بیانش این است که «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلّا يَكُونُوا مُوْمِنِينَ» گویی داری هلاک میشوی که این مردم ایمان نمیآورند، «إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ» تو هر کس را بخواهی ما هدایت نمیکنیم، پیامبر(ص) به همه مردم عشق میورزید. در سوره توبه فرمود «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ به تحقیق ما فرستادهای را از جنس خودتان به سویتان فرستید «عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ» رنج شما برای او گران تمام میشود و از رنج مردم مغموم میشود «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ» در هدایت شما ولع دارد و سنگش که میزنید باز هم پای هدایت شما میایستد، «اشد الناس لطفا» مهربانیاش بیش از همه است.
یکی از ویژگیهای رسول خدا مهربانی برای همه خلایق است، مثالهایی میزنم، یک؛ در صحرای قیامت همه میآیند و میگویند «وانفسا»، ابراهیم و موسی این را میگویند ولی پیامبر که محشور میشود میگوید خدایا به داد امت من برس، و بعد بین خدا و پیامبر مکالمهای میشود، امام صادق فرمود خداوند به پیامبر گفت هر وقت به صحرای محشر آمدی بگو با امت کن چه کار میکنی؟ من هم میگویم با رحمتم با آنها برخورد میکنم.
در بستر افتاده است و جناب عزرائیل آمدند، فرمود به تو توصیه شده مدارا کنی یا جان گرفتن اینقدر آسان است و فرمود حاضرم یک تنه سختی جان دادن امت را تحمل کنم اما تو با آنها مدارا کن چون مردم را دوست دارد، در سوره آل عمران فرمود «فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم» از باب رحمت خدا مهربانی هستی ولی اگر مهربان نبودی «وَلَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِكَ» مردم از دورتان میرفتند.
عرب بیابانی که سر و وضع درستی ندارد آمد و سرش را روی پای پیامبر گذاشت که یک مقدار قرآن بخوان، نه این که سر را گذاشت زمین بلکه دست روی سرش کشید و قرآن خواند چون با مردم مهربان است آن وقت در سوره احزاب فرمود که «لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» یعنی مهربان باشید.
شخص مهربان محبوب خدا است، خیلی کار سختی نیست، حتما نباید شبی هزار رکعت نماز خواند، اگر با جامعه مهربان باشی محبوب خدا هستی پیامبر فرمود خداوند مهربان است و هر مهربانی را دوست دارد. اگر میخواهی محبوب خدا شوی راهش مهربانی است، خدا در قیامت به مهربان رحم میکند، به صرف نماز و روزه نگاه نمیکنند میبینند که با مردم مهربان بودید یا خیر.
ملائکه برای مهربانان دعا میکنند، از وجود پیامبر رسیده است که فرمود به همه آنها که روی زمین هستند مهربان باشید تا آنها که در آسمان هستند به شما رحمت بفرستند، یعنی با ملائک رفیق شوید که یکی از آنها عزرائیل است که نیاز دارید با شما مهربانی کند. کار او قبض روح است. از موسی سؤال کردند این پیامبری که راحت جان دادی بگو ببینیم چگونه بود، فرمود مانند گوسفندی که پوستش را میکندند در حالی که زنده است در این فضا نیاز داریم که عزرائیل با ما مدار کند و راهش این است که با مردم مدارا کنیم. راهش این است که در جامعه رحمت وجود داشته باشد نگاه نکنید که زلزله کرمانشاه پیش آمد چه کردند، 90 درصدش از باب رحمت نبود، از روی ترس بود که ما به آنها کمک کنیم که بر سر ما نیاید.
اگر از باب رحمت بود این کمک که الآن قطع نشده بود، همین که قطع شد یعنی از روی ترس بوده است، رحم در جامعه موجب میشود ملک به ما رحم کند و یکی از ملائک که باید رحم کند قابض الارواح است، باید به همه مهربان بود، پیامبر فرمود به خدایی که جان من در دست او است، مهربانی خدا در قیامت شامل نمیشود مگر بر انسان مهربان، گفتند ای پیامبر ما مهربان هستیم، فرمود مراد من صرفا مهربانی به خویش و قوم نیست، بلکه به همه مردم مهربان بودن مراد است. خواسته رسول خدا این است که به همه مردم مهربان باشیم.
لذا مهربان و نرم خو به همه مردم بود رسول خدا نه فقط به یاورانش، اگر کسی بخواهد در قیامت در بخش تحت عنایات خاص پیامبر(ص) باشد باید مهربان باشد، محبوبترین فرد نزد پیامبر و نزدیکترین مردم به پیامبر آدم خوش اخلاق است و راحت با دیگران رفیق میشوند.
مهربانی ارزش والا است و اگر نباشد آدمی زاد یک زندگی طبیعی دارد و این یعنی بعد طبیعی و اگر بخواهد انسان از حیوانیت خارج شود باید مهربان باشد تا یک زندگی ارزشی داشته باشد، انسان در محور زندگی طبیعی مضر است و از حیوانات شانش کمتر است، پوست و شیر و پوست و ... گاو صادر میشود و ارزش دارد و همه چیزش با ارزش است، اگر انسان بخواهد طبیعی زندگی کند ارزشی ندارد، چون اکسیژن خدا از بین میبرد و دی اکسید میکند
حلال و طیب خدا را تبدیل به نجاست میکند و باید از این فاصله گرفت و باید ارزشی شد و باید اهل مهربانی بشوید، با فضیلتترین شما خوش اخلاقترین شما است، کسی که با دیگران همنشینی میکند و با مردن الفت و انس میگیرد.
مهربانی با مردم نصف ایمان است، امام علی(ع) فرمود جلب دوستی مردم نصف ایمان است، تو فقط میگویی ازدواج نصف ایمان است، حقیقت عقل اگر بخواهد در انسان شکل بگیرد ویژگی دارد، حقیقت عقل نشانهاش مهربانی با مردم است، حالا مواردی که باید نسبت به هم محبت داشته باشیم زیاد است و در روایت حدودا 46 مورد را داریم.
مهربانی امری است که با رجوع به فطرت میتوان فهیمد که چگونه است، یکی از مشکلات جامعه بی رحمی و بی انصافی است، جامعه نسبت به هم بی انصاف هستند و رحم ندارند و هویت خودش را ندارد، چهارمین مشکل بی حیایی است، این چهار مورد حل شود همه چیز درست میشود، به هم رحم نداریم، اگر بخواهیم رحم داشته باشیم باید نسبت به دیگران خوش بین باشیم.
یادآور میشود، این سخنان در ظهر روز عاشورا و در حسینیه آیت الله علوی تهرانی ایراد شده است.
انتهای پیام