زمانی که فیلم «دموکراسی تو روز روشن» را اکران شد به نظر رسید فیلمسازی وارد سینما شده که به دفاع مقدس نگاهی خارج از کلیشههای رایج دارد، اما بعد از این فیلم، علی عطشانی نتوانست موفقیت «دموکراسی تو روز روشن» را در کارهای دیگرش ادامه دهد، البته در «تلفن همراه رئیس جمهور» تا حدی کارگردان رشد کیفی مطلوبی در کارش داشت، اما دیگر کاری که بتواند تماشاگر را مجذوب خود کند از این فیلمساز ندیدیم تا اینکه زمزمههای ساخت «کاتیوشا» شنیده شد.
این فیلم به واسطه جنس داستانش این تصور را در ذهن ما به وجود آورد که کار فاخری در دست ساخت است، اما بعد از تماشای این کار تمام تصورات رنگ باخت و ما شاهد یک کاری صرفاً تکراری و شعاری بودیم.
«کاتیوشا» داستان رزمندهای است که نمیتواند با مناسبات جامعه خود ارتباط برقرار کند، برای همین دائما در حال اعتراض کردن است. این رزمنده با پیامهایی که در فضای مجازی میگذارد دائما در حال دادن پیامهای ارشادی است. این فرد در موقعیت ویژهای که برایش پیش میآید مجبور میشود برای مدتی با فردی که هیچ شباهت رفتاری با وی ندارد همخانه شود. این موقعیت بارها در کارهای سینمایی تکرار شده، چون همیشه اینگونه تضادها موقعیتهای خندهداری را به وجود میآورد.
درباره شوخیها و متلکهای سیاسی این کار هیچ چیز جدیدی وجود ندارد. تمام نقدهایی که از زبان احمد مهرانفر (بازیگر فیلم) میشنویم بارها بازگو شده است، همچنین رفتار پرخاشگرایانه شخصیتی که هادی حجازیفر آن را ایفا میکند هم در کارهای قبلی بسیار تکرار شده است. جدا از سوژه تکراری فیلم در بحث ساختار و کارگردانی نیز ضعفهای آشکاری را در فیلم میبینیم. این نقیصه به اندازهای روشن و عیان است که نیازی نیست برای فهمیدن این نقیصهها در حوزه سینما تخصصی وجود داشته باشد، بلکه با یک دقت مختصر نیز میتوان ضعف مورد نظر را دریافت.
«کاتیوشا» قبح گناه را از بین میبرد
بحث دیگر به نوع روابط در فیلم بر میگردد که در فیلم نشان داده شده است. در حقیقت در این قبیل تولیدات به نوعی قبح گناه از بین میرود، چون نوع روابطی که بین زن و مرد در دستورات اسلامی به روی آن تاکید شده، لوث شمرده میشود. هرچند کارگردان در بخشهایی از زبان شخصیت رزمنده خواسته به نوعی رفتارهای مورد نظر را نقد کند، اما خود نیز در جاهایی مرتکب برخی اشتباهات میشود.
درباره «کاتیوشا» باید به این نکته نیز اشاره کرد که فیلم نگاهی درست به رزمندگان ندارد، چون آن چیزی که ما از رزمنده در فیلم میبینیم با الگوهایی که در واقع وجود دارد کاملاً مغایر است. حتی میتوان گفت در برخی از مواقع فیلم تصویری که از این قشر وجود دارد را خدشهدار میکند. رزمندگانی که ما میشناسیم هیچگاه از مردم بابت ایثارشان طلبکار نیستند، اما شخصیت مورد نظر «کاتیوشا» از زمین و زمان طلبکار است.
البته نکتهای را باید در این مقال متذکر شد و آنهم اینکه «کاتیوشا» با تمام ضعفهایی که دارد در مقابل فیلمهایی نظیر «دم سرخها»، چیزی در حد «همشهری کین» محسوب میشود، اما ملاک ما برای نقد،کارهای بیکیفیت نیست، بلکه سابقه فیلمساز است، زیرا عطشانی که میتواند «دموکراسی تو روز روشن» یا «تلفن همراه رئیس جمهور» را بسازد، چرا نباید در کارهای دیگرش نیز موفقیت گذشته را تکرار کند و اما بحث بعدی به انتخاب و چینش بازیگران مربوط میشود.
حجازیفر، استعدادی خوب در حوزه بازیگری
هادی حجازیفر از استعدادهای خوب بازیگری است که چندین سال است فیلمهای خوبی را از وی در سینما شاهد هستیم. این بازیگر با انتخاب یک نقش کمدی خواسته به نوعی از پوسته ظاهری که برای وی در سینما ترسیم شده خارج شود. برای همین با انتخاب یک نقش طنز، مسیر جدیدی در کارش را پیش گرفته است، اما احمد مهرانفر حرف خاصی در این فیلم ندارد، زیرا همان رفتارهایی که ما در سریال «پایتخت» از این بازیگر میبینیم در این کار تکرارش را شاهدیم. درباره بازیگری در این فیلم باید به نقشآفرینی خوب بیژن بنفشهخواه نیز اشاره کرد که با بازی شیرین خود لحظههای کمیک برای فیلم به وجود اورده است.
درباره شخصیتپردازی «کاتیوشا» باید به دو نکته دیگر هم اشاره کرد. ابتدا اینکه در فیلم مورد نظر باز هم قاسم زارع؛ نقش یک رزمنده را بازی میکند، اتفاقی که دیگر در سینما خستهکننده شده است. درباره شخصیت ارژنگ امیرفضلی نیز باید گفت که رفتارهای اغراق شده این بازیگر احساس ناخوشایندی را در تماشاگر به وجود میآورد.
این فیلم طنز توانسته تقریبا فروش متوسطی داشته باشد. دلیل این اتفاق نیز همان نقدهایی است که پیرامون فیلم مطرح شد، اما این امیدواری وجود دارد که کارگردان از بازخوردهایی که از فیلم میگیرد بیاموزد که نیازی نیست برای ساخت یک کار طنز به موضوعات تکراری پناه برد، بلکه میتوان در حوزه دفاع مقدس موضوعاتی را مطرح کرد که هم جذابیت سینمایی دارد هم اینکه تا به حال بازگو نشده است.
درباره کارگردان علی عطشانی نیز باید گفت این فیلمساز یک سینماگر فرمگرا است که تصاویرش شیک و سینمایی است. این موضوع در جای خود برای هر فیلمسازی امتیاز محسوب میشود، اما از علی عشانی انتظار میرود که بیشتر به کیفیت کارش دقت کند تا به جای دو یا سه کار خوب، تعداد فیلمهای خوبش بیش از آن چیزی باشد که هماکنون در کارنامه این فیلمساز شاهدش هستیم.
به قلم، داود کنشلو
انتهای پیام