اهل‌بیت(ع) را دوست داریم اما کافی نیست/ چقدر مولا را می‌شناسیم
کد خبر: 3739954
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۵

اهل‌بیت(ع) را دوست داریم اما کافی نیست/ چقدر مولا را می‌شناسیم

گروه معارف - استاد و چهره قرآنی کشور با بیان اینکه اگر سخنان مولا علی(ع) با طلا هم نوشته شود کم است، اظهار کرد: امیرالمومنین(ع) هنوز به جامعه معرفی نشده است. فقط سینه می‌زنیم و گریه می‌کنیم و اهل‌بیت(ع) را دوست داریم که بسیار خوب است اما کافی نیست و باید دید چقدر مولا(ع) را می‌شناسیم.

امیرالمومنین(ع) هنوز به جامعه معرفی نشده است/ ابعاد عبادی، اخلاقی و اجتماعی نهج‌البلاغه

به گزارش ایکنا از استان مرکزی، دوشنبه‌های قرآنی از سلسله برنامه‌های معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی استان مرکزی با دعوت از اساتید حوزه و دانشگاه، جهت برگزاری جلسات تفسیر قرآن کریم و نهج‌البلاغه به منظور بهره‌مندی همکاران، در محل خبرگزاری ایکنا شعبه مرکزی برگزار می‌شود. حبیب‌الله صابری‌نسب، استاد و چهره قرآنی کشور با حضور در تحریریه ایکنا گفت: «اخ‌القرآن» یعنی نهج‌البلاغه امیرالمومنین(ع) سخنان و کلمات فصیح و بلیغی است که بین همه کلام‌ها می‌درخشد، حتی ابن‌سینا نیز در حاشیه کتاب شفا به درخشش عقلانیت و کلام مولا(ع) اشاره کرده است، شهید بهشتی نیز از نهج‌البلاغه به عنوان کتاب دل یاد کرده است. امام راحل این صحیفه نورانی را نازله روح مولا علی(ع) می‌داند که با قرآن کریم عجین است.

نهج‌البلاغه همچون خود امیرالمومنین(ع) مظلوم است
صابری‌نسب تعداد کلمات نهج‌البلاغه را 11هزار کلمه عنوان کرد و افزود: این صحیفه نورانی دارای 239 خطبه، 78 نامه، 470 یا 480 کلمه قصار است که به دست ما رسیده است و این در صورتی است که خیلی از فرمایشات حضرت به دست ما نرسیده است. نهج‌البلاغه همچون خود مولا مظلوم است. بابد بررسی کرد که چقدر نهج‌البلاغه کار می‌کنیم. خطبه سوم این کتاب به خطبه«شقشقیه» معروف است که دردنامه امیرالمؤمنین(ع) است.
وی ادامه داد: از ابتدای نهج‌البلاغه تا آخر متوجه می‌شویم که مولا 16 نامه به معاویه دارد اما بنده گشتم و 33 نامه را پیدا کردم که برخی از آنان درنهج‌البلاغه ذکر نشده است. سید رضی چون اهل بلاغت بوده است برخی از موارد را نیاورده است، آن حضرت دارای خطبه بدون نقطه و خطبه ختم به الف است که هیچ کدام در این کتاب نیامده است. برخی اوقات باید لابه‌لای 40 هزار حدیث بگردیم تا به نکات ناب دست پیدا کنیم.

قرن چهارم؛ دوران رنسانس اسلامی
صابری‌نسب ادامه داد: اصل کلمات حضرت توسط آمِدی در غررالحکم در 7 جلد جمع‌آوری شده است. سید رضی در قرن چهارم، دوران رنسانس اسلامی تجدید حیات علمی بشر سخنان مولا علی(ع) را گردآوری کرد. در این دوره مردم به کتاب علاقمند بودند، واژه کتاب 255 مرتبه در قرآن ذکر شده است که نیاز دارد افرادی در این حوزه با دقت وارد و مبانی را استخراج کنند.

در نهج‌البلاغه امیرالمومنین(ع) در 222 مورد به قرآن استشهاد نموده است
وی تصریح کرد: خطبه اول را نمی‌توان شرح داد. ما نتوانستیم خطبه اول را در هیچ برنامه‌ای بیاوریم. خداشناسی، عالم ملکوت، هستی و شناخت در این خطبه به بهترین شکل ممکن ذکر شده است. حضرت در 470 کلمه قصار نهج‌البلاغه همواره به صورت مستقیم و غیر‌مستقیم به قرآن استشهاد کرده است. در نهج‌البلاغه مجموعاً 222 مورد داریم که حضرت به قرآن استشهاد کرده است. در 11 مورد آیات را تفسیر کرده است.
چهره قرآنی کشور اضافه کرد: ایشان در بُعد سیاسی، اجتماعی، عبادی، پست بودن دنیا در خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌ها مواردی را بیان فرمودند. ما شاهد هستیم رهبری قبل از درس نکاتی را از نهج‌البلاغه یا قرآن بیان می‌فرمایند.

نامه 31 نهج‌البلاغه؛ منشور جاودانه
وی طولانی‌ترین نامه نهج‌البلاغه را نامه 53 (نامه امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر) با 120 فراز عنوان کرد و افزود: کلمات قصار 47، طولانی‌ترین کلمات است. نامه 31 (وصیت امام به امام حسن(ع)) منشور جاودانه است که گاه ما در ماه مبارک مضان قسمت‌هایی از آن را به سمع و نظر مردم در برنامه رادیویی رسانده‌ایم.

شَعَبی عصاره نهج‌البلاغه را 9 جمله دانسته است
صابری‌نسب بیان کرد: شعبی از عرفای قرن اول نهج‌البلاغه را مطالعه کرده است و بیان کرده نهج‌البلاغه «سه تا سه جمله» است. سه جمله بُعد نیایشی، سه جمله جنبه اجتماعی و سه جمله دیگر جنبه اخلاقی دارد. عبد بودن انسان در آیه 56 سوره مبارکه«ذاریات» که می‌فرماید: «وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ، جن و انس را خلق نکردیم مگر برای عبادت» بیان شده است، امام حسین(ع) می‌فرماید؛ خدا بندگان را خلق کرده و قدرت شناخت داده است که خدا را شناخته و عبادت کنند وقتی خدا را شناختند و عبادت کردند از عبادت خلق بی‌نیاز می‌شوند.

سه جمله از نهج‌البلاغه در بُعد نیایش و عبادت
وی ادامه داد: علامه طباطبائی(ره) ذیل آیه 56 سوره ذاریات در المیزان آورده است: «توجه قلوب مؤمنین به خدا در سایه عبادت است و با معرفت خاص می‌شود». سه جمله اول در فرازهای نیایشی آمده است، «إلهي كَفى بي عِزَّاً أن أكونَ لَكَ عَبداً، خدایا همین عزت برای من کافی است که بنده تو باشم» بندگی که مولا(ع) در این نیایش دارند برگرفته شده از قرآن است. عبادات آن حضرت در نهج‌البلاغه انتها ندارد. ان‌القرآن کان مهجورا، ان نهج‌البلاغه کان مهجورا، ان الدین کان مهجورا، انقلاب مهجور، اسلام مهجور، معارف، معنویت همه مهجورند. برای فعالیت در این حوزه‌ها ذوق، سلیقه و انگیزه لازم است.
صابری‌‌نسب تصریح کرد: جمله دوم در بعد نیایشی می‌فرماید: « كَفَى بِي فَخْراً أَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً، خدایا برای من همین افتخار بس که تو خدای منی»، اما امروز مشکلات جاهلیت برگشته است. برخی از مردم به ماشین، منزل، شغل، امکانات افتخار می‌کنند. به تعبیر امیرالمومنین(ع) باید غربال شویم. مولا در مورد پذیرفتن خلافت می‌فرمایند؛ «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ؛ سوگند به خدايي كه دانه را شكافت و جان را آفريد، اگر حضور فراوان بيعت‌كنندگان نبود، و ياران حجّت را بر من تمام نمي‏كردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود كه برابر شكم‌بارگي ستمگران، و گرسنگي مظلومان، سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش مي‏ساختم»

لزوم توجه به شناخت امیرالمومنین(ع)
وی با بیان اینکه اگر سخنان مولا با طلا نوشته شود باز هم کم است، اظهار کرد: مولا هنوز در جامعه معرفی نشده است. فقط سینه می‌زنیم و گریه می‌کنیم و اهل‌بیت(ع) را دوست داریم که خوب است اما کافی نیست باید دید چقدر مولا را می‌شناسیم. علی(ع) می‌فرماید، بزرگترین افتخار من این است که تو پروردگار منی و به نظر شهید مطهری رب یعنی پرورش دهنده جهانیان از کوچکترین موجود تا بزرگترین کهکشان‌ها.

رب بودن خداوند در دو بعد تشریعی و تکوینی
صابری‌نسب افزود: رب بودن خدا در دو بعد تکوینی برای همه موجودات و تشریعی تعریف می‌شود. شهید مطهری در بعد تشریعی بیان کرد موجودات صاحب اختیار هستند و دوم اینکه به تنهایی قادر به تحصیل کمال شایسته خویش نیستند و نیاز به ارسال رسل و انزال کتب دارند.
وی اضافه کرد: فراز سوم در بعد نیایش آمده است، «انت کما احب فجعلنی کما تحب، تو آنچنانى كه دوست دارم، مرا هم‌چنان كن كه دوست داری».

سه جمله از نهج‌البلاغه در بُعد اخلاقی
صابری در سه فراز بعدی در جنبه اخلاقی وارد شد و گفت: انسان‌ها ارزش دارند مولا علی(ع) می‌فرماید؛ « قیمة‌ کل‌ امرء ما یحسنه‌، قیمت هر مردى آن است که نیکو داند آن را». خداوند در آیه 60 سوره«الرحمن» می‌فرماید: «هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّاالاحسان؛ آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟» در ادامه آمده است الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ، الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ ذیل آیه 60 سوره مبارکه«بقره» که می‌فرماید؛ «إن الله يأمر بالعدل والإحسان» بیان فرموده است. احسان، التَّفَضُّلُ است، انسان چقدر از خودش ایثار می‌کند.

نهج‌البلاغه تجسم قرآن است
وی ادامه داد: نهج‌البلاغه تجسم قرآن است. علی(ع) و دیگر ائمه قرآن ناطق هستند، افرادی که در این مسیر هستند همه نطق‌کننده قرآن هستند. امام سجاد(ع) می‌فرماید: اگر شرق و غرب عالم با من دشمن باشند و من با قرآن باشم مرا باکی نیست. پیامبر(ص) هم می‌فرمایند؛ «وقتی فتنه‌ها ماند پاره‌های شب سیه، شما را فرا گرفت به قرآن پناه برید».

نفس‌شناسی؛ مقدمه خداشناسی
استاد قرآن ادامه داد: جمله دوم «هَلَکَ امْرُؤٌ لَمْ یَعْرِفْ قَدْرَهُ، آن کسى که قدر خود را نشناسد هلاک مى‏شود»، انسان‌ها چقدر به منزلت خود اهمیت می‌دهند. قدر و منزلت انسان این است که خودش را بشناسد. خداوند در آیه 105«مائده» می‌فرماید؛ « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ». انسان باید نفس خویش را پاس بدارد. پیغمبر(ص) حدیثی دارد در تفسیر علی بن ابراهیم قمی جلد اول ذیل آیه یاد شده که آمده است: عارفکم بنفسه عارفکم بربه، نفس‌شناس‌ترین شما خداشناس‌ترین شماست.
وی با بیان اینکه شناخت در دو قسم سطحی و علمی تعریف می‌شود، ابراز کرد: شناخت سطحی خوب است اما کافی نیست. درباره شناخت علمی باید پای مجلس بزرگان نشسته و راهنمایی گرفته، کتاب خوانده تا قدرت شناخت و تجزیه و تحلیل بیشتر شود. شناخت خوب زیربناست. امیرالمؤمین(ع) در حدیثی می‌فرمایند؛ «کسی که در خودش احساس کرامت کند خود را با معصیت خار نمی‌کند».
صابری‌نسب در جمله سوم اخلاقی اظهار کرد: «المرء مخبوء تحت لسانه، مرد در زير زبانش پنهان است»، افراد در نظر داشته باشند هر چیز را نباید گفت در گفتار باید دقت کرد.

سه جمله از نهج‌البلاغه در بُعد اجتماعی
وی در بعد اجتماعی هم گفت: «امْنُنْ عَلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَمِیرَهُ؛ به هرکس که می‌خواهى، نعمت ببخش تا امیرش باشى»، خداوند در قرآن می‌فرماید؛ انسان نباید بیش از حد گشاده‌دست و نه بیش از حد خسیس باشد که ملول می‌شود. فراز دوم در این بخش «وَ احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَسِیرَهُ» حضرت می‌فرماید تا می‌توانید دست نیاز به سمت کسی دراز نکنید. فراز سوم در این بعد نیز«وَ اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظِیرَهُ» است یعنی اگر خواستی نظیر انسان‌ها باشی سعی کن مثل آنان رفتار کنی.
انتهای پیام

captcha