تقوا را زینت قلب خود کنید/ دنیا را برای دنیا‌دوستان بگذارید
کد خبر: 3724936
تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۳۹۷ - ۰۷:۵۵
برگی از وصیت‌نامه شهید زهرابی؛

تقوا را زینت قلب خود کنید/ دنیا را برای دنیا‌دوستان بگذارید

گروه جهاد و حماسه ــ شهید محمد زهرابی در بخشی از وصیت‌نامه‌اش نوشته است: اگر می‌دانستم با هر باری که خونم ریخته می‌شود، بی‌حجابی، آغوش حجاب را در بر می‌گیرد حاضر بودم هزاران هزار بار شهید شوم. دنیا را برای دنیا دوستان بگذارید! تقوا، صبر، توکل و یاد خدا را زینت قلب و روح خود کنید.

رد نشود//

 به گزارش خبرنگار ایکنا، شهید محمد زهرابی؛ 2 فروردین ماه سال ۱۳۴۰ در روستای شوهان از توابع شهرستان دزفول در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد به سبب عشق و علاقه پدرش به پیامبر اعظم(ص) او را محمد نام نهادند. در دوران کودکی محمد، مادر خود را از دست داد. سپس جهت تحصیل و یادگیری حرفه برای اشتغال به نزد خانه دایی‌اش در منطقه غرب پل جدید دزفول آمد. در راهپیمایی‌ها و تظاهرات آغاز انقلاب در دزفول حضور فعال داشت و اعلامیه‌های حضرت امام(ره) را به روستای خود می‌برد و روشنگری می‌کرد. در فروردین ماه سال ۱۳۵۹ به خدمت مقدس سربازی رفت و در اسفندماه سال ۱۳۶۰ خدمتش پایان یافت. سپس عضو بسیج و بعدا کادر سپاه پاسداران شوش دانیال(ع) شد و در عملیات‌های مختلف شرکت کرد پس از آن به علت رشادت بسیار در عملیات فتح‌المبین او را به عنوان فرمانده گروهان و سپس فرمانده گردان شهید دانش از تیپ 15 امام حسن مجتبی(ع) انتخاب کردند و در عملیات‌های الی بیت‌المقدس، رمضان، محرم و والفجر مقدماتی شرکت کرد و در هجدهم بهمن ماه سال 63  در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه شیب میسان عراق به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در 26 اردیبهشت ماه سال 72 تفحص و شناسایی شد و در 28 تیرماه سال ۱۳۷۲ در گلزار شهدای شوش دانیال (ع) به خاک سپرده شد.

 

رد نشود//برگی از وصیت‌نامه شهید زهرابی؛ تقوا را زینت قلب خود کنید

  بصیرت در شناخت و معرفی شاه بر مردم
در دوران آغاز راهپیمایی و تظاهرات مردم علیه رژیم ستم شاهی در مراسم‌های حضور گسترده و فعال داشت. او در سخنرانی‌هایی که علیه رژیم شاه در مسجد جامع دزفول برگزار می‌شد، حضور داشت. در یکی از این سخنرانی‌ها، حجت‌السلام والمسلمین شهید سیدمحمد کاظم دانش خطاب به حاضران در جلسه به علت حضور نیروهای ساواکی به صورت رمزی اعلام کرد که ما می‌خواهیم خلاف جهت آب رودخانه ی دزفول شنا کنیم و این تکلیف امروز و روزهای آینده شماست. این پیام را به گوش دیگر دوستان و همشهریان نیز برسانید. شهید محمد زهرابی، پس از گرفتن این پیام بلافاصله به محل سکونت خود برگشت و گروهی از دوستانش را جهت حرکت علیه رژیم منحوس پهلوی تشکیل و سازمان‌دهی کرد. این گروه وظیفه تأمین امنیت نیروهای شرکت کننده در تظاهرات مردمی در مرکز شهرستان دزفول را بر عهده داشتند. پادگان تیپ 2 زرهی نیروی زمینی ارتش در غرب شهرستان دزفول بود که به وسیله  تانک‌های نفربر از محل پادگان به سمت مرکز شهر که محل تظاهرات مردمی بود، حمله‌ور می‌شدند و تظاهرات‌کنندگان را سرکوب و به سمت آنها تیراندازی می‌کردند. شهید محمد زهرابی به همراه برادرش و تعدادی از اهل محل که گروهی تشکیل داده بودند ورودی مسیر پل جدید که محل عبور تانک‌های نفربر جهت رسیدن به مرکز شهر بود را در تصرف خود گرفتند و با قرار دادن لاستیک و آتش زدن آنها در جاده مسیر تردد نفربرها را مسدود نموده و تعدادی ککتل ملتف دستی درست کرده و به سمت ماشین‌های نظامی که در این مسیر تردد و پرتاپ کردند و به این وسیله تردد آنها را مختل می‌کردند و موقعیت عبور از پل جدید را برای آنها غیر ممکن کرده بودند. در روز 11 دی ماه سال 1357 ساواک تصمیم گرفت که با حربه‌ای جدید به مرکز شهر بیایید و از پل عبور کند. در نتیجه یک ماشین آمبولانس را در حالی که تعدادی نیروی مسلح در عقب آن مستقر بودند به سمت پل جدید نزدیک کرد.

 

رد نشود//برگی از وصیت‌نامه شهید زهرابی؛ تقوا را زینت قلب خود کنید

شهید محمد زهرابی و دوستان گروهش هنگامی که صدای آژیر آمبولانس را شنیدند ، گفتند احتمالا فرد بیماری در آمبولانس است و لاستیک‌ها را از وسط جاده برداشته و راه را جهت عبور این آمبولانس باز کردند. آمبولانس به نزدیکی آنها رسید و راننده پس از عبور از نزدیک آنها و ورود به پل جدید بلافاصله پای خود را بر روی ترمز فشار داده و متوقف شد و صدای آژیر را خاموش کرد بلافاصله درب پشت آمبولانس باز شده و در حالی که شهید محمد زهرابی و دوستان گروهش در حال نزدیک شدن به آمبولانس جهت بررسی علت توقف بودند، به صورت غافلگیرانه 4 نفر نیروهای مسلح با اسلحه ژ- 3 در عقب ماشین دیدند که به آنها دستور ایست و تسلیم دادند بلافاصله شهید محمد زهرابی خطاب به دوستانش با صدای بلند گفت: ساواکی، ساواکی هستند، بچه‌ها فرار کنید و بدون توجه به فرمان ایست آنها پا به فرار گذاشتند از محل به سرعت دور شدند. نیروهای ساواکی هم از عقب آمبولانس پیاده شده و به سمت آنها شروع به دویدن کردند و فکر می‌کردند که می‌توانند آنها را دستگیر کنند هنگامی که دیدند توان رسیدن به شهید محمد زهرابی و دوستانش را ندارند اقدام به شلیک کردند، اما تقریبا تمام نفرات گروه را فرار کرده بودند و از تیرس خارج شده، در لحظه آخر محمدحسین اسماعیل‌بخش که یکی از این اعضا بود در حال دویدن تیر ژ-3 به کف پای او اصابت کرد و مجروح شد که با پرتاب کوکتل مولوتف فراوان توانستند جلوی حرکت ساواکی‌ها را گرفته و او را از محل خارج کنند. پس از آن جهت مداوا او را به بیمارستان بردند که به علت خونریزی فراوان محمدحسین اسماعیل‌بخش به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

 معرفی چهره شاه به جوانان و نوجوانان

شهید محمد زهرابی، یک تفنگ بادی داشت که با آن به شکار پرندگان می‌پرداخت، اما در د‌ی‌ماه سال 1357 دوران آغاز انقلاب اقدام به یک کار جدید کرده بود. این شهید عزیز، عکس محمد رضا شاه و پدرش رضا خان پهلوی را بر روی یک سیبل چسبانده بود و آن را در محله جهت بازی نوجوانان و جوانان کوی مسلم ابن عقیل(ع) همراه با خود می‌آورد و ابتدا خودش با تیراندازی به سمت عکس شاه، پس از پاره کردن عکس شاه و اصابت چند تیر به چشم و دهانش نوجوانان و جوانان محله را دعوت به تیراندازی به سمت سیبل می‌کند و تنفنگش را در اختیار آنها قرار می‌داد در پایان نیز به کسانی که تیراندازی کرده بودند، هدایایی می‌داد و این کار او در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در ایام دهه فجر به منظور معرفی چهره منفور شاه خائن به کودکان و نوجوانان و جوانان در قالب قرار دادن عکس شاه به عنوان سیبل ادامه داشت و با این کار خود به بچه‌های نوجوان و جوان شناخت و بصیرت نسبت به شاه خائن می‌داد.

 رد نشود//برگی از وصیت‌نامه شهید زهرابی؛ تقوا را زینت قلب خود کنید

 

 موتور سوار ماهر
در ایام دی‌ماه سال ۱۳۵۷جوانان انقلابی دزفول تصمیم به نوشتن شعار مرگ بر شاه و درود بر امام خمینی(ره) در نقاط مختلف سطح شهر کردند و این حرکت را از کوچه‌های کم تردد محله‌های سکونت خودشان شروع کردند و پس از گذشت چند روز تصمیم گرفتند که در خیابان‌ها نیز شعارنویسی را ادامه دهند در این بین عده‌ای از جوانان کوی مسلم(ع) شروع به شعارنویسی در کوچه‌ها و خیابان‌های منطقه کردند، در یکی از شب‌ها شهید محمد زهرابی با یک موتور سیکلت ۱۲۵ درب مسجد مسلم بن عقیل(ع) آمد و خطاب به گروه شعارنویس گفت: من حاضرم با این موتور هر کس که می‌خواهد شعار بنویسد را سوار کنم و برویم بر روی دیوار فرمانداری و چند اداره دیگر بنویسیم؛ اصلا هم در فکر تعقیب و دستگیری نباشید، اولا که اصلا من را نمی‌توانند بگیرند، ثانیا هم اگر گرفتند من تمام جرم را بر عهده می‌گیرم. آیا کسی من را همراهی می‌کند ؟؟؟ شهید مجید فرزام فام از آن جمع به سمت شهید محمد زهرابی آمد و پشت سر او نشست. آن شب با هم ‌رفتند و بر روی دیوار فرمانداری و چند اداره دیگر شعارنویسی کردند و ساواک هم دنبال آنها افتاده بود لیکن با مهارت تمام شهید محمد زهرابی موتور را از روی یک جوی آب پرش داده و فرار کرده بودند. از آن به بعد ، شهید محمد زهرابی به عنوان موتور سوار نمونه در بین بچه‌های مسجد معروف شد و هیچگاه ساواکی‌ها نتوانستند او را با موتور دستگیر کنند.

 رد نشود//برگی از وصیت‌نامه شهید زهرابی؛ تقوا را زینت قلب خود کنید

محمد زهرابی، همچون ابراهیم، بت شکن
در روز 26 دیماه سال 1357 پس از فرار شاه خائن از کشور، راهپیمایی‌ها و تظاهرات مردمی شدت بیشتری گرفت. در یکی از این روزها که مردم در مسجد جامع دزفول تجمع کرده بودند، پس از سخنرانی آیت‌الله قاضی دزفولی، راهپیمایی را در خیابان آغاز کردند، شهید محمد زهرابی نیز در جمع تظاهرات‌کنندگان علیه رژیم شاه حضور داشت و در صفوف جلویی شعار مرگ برشاه می‌داد و دیگر شرکت‌کنندگان در راهپیمایی را روحیه می‌داد و آنها را تشویق می‌کرد که با صدای بلند از اعماق جان خود این شعار را تکرار کنند‌، سپس حرکت تظاهرات‌کنندگان به میدان (فلکه) ساعت رسید‌، که عده زیادی از نیروها دور این میدان تجمع کرده بودند و یک کمپرسی کنار میدان پارک شده بود، ناگهان شهید محمد زهرابی تصمیم مهمی گرفت و با چند نفر از نیروهای مؤثر و دست اندرکاران تظاهرات مردمی صحبت کرد که بیایید به وسیله این کامیون مجسمه رضاخان را که در وسط میدان بود، به پایین بکشانیم و آن را بشکنیم. افراد موافقت کردند و پس از مطرح کردن این تصمیم با آیت‌الله قاضی دزفولی و کسب اجازه و موافقت‌شان، فورا کامیون را روشن کرده و به نزدیک مجسمه رضا شاه آوردند و با بستن سیم به قسمت سر مجسمه و وصل آن به عقب کامیون در یک حرکت سریعا مجسمه با شروع حرت کامیون به پایین افتاد و پس از سقوط مجسمه شاه، شعارهای مرگ بر شاه بیشتر و محکمتر ادا گردید و بلافاصله ساواک و تانک‌های نفربر ارتشی به سمت جمعیت روانه شدند و با تیراندازی، جمعیت را متفرق کردند، اما کار از کار گذشته بود و بت شکنی ابراهیمی توسط جوانان انقلابی صورت گرفته بود، شهید محمد زهرابی پس از متفرق شدن از صحنه مذکور به سمت پل قدیم آمد و این خبر را به روستای خود شوهان برد و بشارت سقوط رژیم پهلوی را به اهالی روستای شوهان داد .

 عدم تعلق به دنیا
در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، زمین‌های کشاورزی که خان‌های آن موقع از مردم به زور گرفته بودند را بین مردم محروم و مستضعف تقسیم می‌کردند و به این طریق اشتغالزایی جهت جوانان و خانواده‌های مستضعف جامعه به دستور حضرت امام خمینی(ره) صورت گرفت در یکی از روزهای تقسیم زمین بین مردم، زن دایی شهید محمد زهرابی خطاب به او می گوید: محمّد جان ! تو هم برو ثبت نام کن و مدارکت را تحویل بده ، تا یک قطعه زمین کشاورزی به تو بدهند و بوسیله آن امرار معاش کنی. در پاسخ این تقاضا شهید محمد زهرابی به زن دایی‌اش می‌گوید: من اهل این دنیا و وابسته به آن نیستم و به زمین کشاورزی نیازی ندارم مقصد و هدفم جای دیگر است و می‌خواهم برای رسیدن به آن ، سبک بار باشم  و از زرق و برق دنیا خوشم نمی‌آیید. خلاصه در مقابل با اصرارهای فراوان زن دایی‌اش، محمد زهرابی نپذیرفت که جهت دریافت زمین کشاورزی ثبت نام کند.

 رد نشود//برگی از وصیت‌نامه شهید زهرابی؛ تقوا را زینت قلب خود کنید

نماز و روزه عاشقانه
دوران خدمت سربازی او از فروردین ماه سال 1359 آغاز شد و دوره آموزشی را در مرکز آموزشی 05 کرمان گذراند، ایام دوره آموزشی با ماه مبارک رمضان مقارن شده بود و با توجه به سختی‌های آموزش به آنها گفته بودند که اگر نمی‌توانید روزه بگیرید مانعی نیست بعداً قضای آن را بگیرید چون هوا هم بسیار گرم بود، اما محمد زهرابی تنها نفری بود که از بین هم خدمتی‌هایش تمام ماه مبارک رمضان را روزه گرفت و بسیار به نماز اول وقت اهمیت می‌داد و از دوره نوجوانی نماز و روزه‌اش ترک نشده بود و پدرش همیشه به او می‌گفت: محمد! پسرم بایستی واجبات الهی همچون نماز و روزه را بجای بیاوری و از محرمات الهی دوری کنی. محمد علاوه بر انجام فردی تکالیف و واجبات الهی، دوستانش را نیز تشویق به اقامه نماز و روزه گرفتن می‌‌‌کرد و به آنها می‌کفت: درست است که خیلی هوا گرمه، اما خداوند ما را می‌بیند و قطعاً از عذاب و آتش دوزخ رهایی می‌دهد. اشکال ندارد سختی این دنیا قابل تحمل است برادرها، لیکن من بدنم تحمل آتش دوزخ را ندارد و پوستم نازک است، ظرفیت و تحمل آتش قیامت را ندارم .

 

رد نشود//برگی از وصیت‌نامه شهید زهرابی؛ تقوا را زینت قلب خود کنید

 تفحص پیکر
در روز 26 اردیبهشت ماه 1372 که مصادف با 23 ماه ذی القعده روز زیارتی مخصوص حضرت امام رضا(ع) و بنا به روایتی شهادت حضرت امام رضا(ع) است، گروه تفحص به منطقه شیب میسان عراق اعزام شدند پس از قرائت زیارت پر فیض عاشورا، ذکر مصیبت و توسلی به حضرت امام رضا(ع) کردند و کار تفحص شهدا را با مدد امام رضا (ع) آغاز کردند، در آن روز تا غروب آفتاب فقط پیکر مطهر هشت شهید بدست آمد که یکی از این شهدا، محمد زهرابی بود، پس از انجام تحقیقات و آزمایشات لازم و شناسایی و ابراز هویت قطعی به خانواده‌اش اعلام شد که پیکر مطهرش پیدا شده است، اما نکته جالب برای نیروهای تفحص این بود که به با نام حضرت امام رضا(ع) کار را آغاز کردند و فقط هشت شهید را در این روز پیدا کردند، جالب‌تر و مهم‌تر اینکه تمام این شهدا به پابوسی حضرت امام رضا (ع) رفته بودند و تذکره شهادت‌شان را از حضرت امام رضا(ع) گرفته بودند.

 

رد نشود//برگی از وصیت‌نامه شهید زهرابی؛ تقوا را زینت قلب خود کنید

 محمد زهرابی، لاله شهید زهرایی
نحوه شهادت این شهید عزیز بسیار شباهت به حضرت زهرا(س) دارد. او در عملیات والفجر مقدماتی به عنوان فرمانده گردان شهید دانش به همراه 295 نفر نیروی رزمنده وارد عمل می‌شوند و پس از گذشت چند روز از عملیات و ابلاغ دستور عقب نشینی، خودش به همراه تعداد 170 نفر ازنیروهایش مفقود‌الاثر می‌گردند و بعدها پیکرشان در سال 1372 شناسایی و به آغوش میهن برگشت. از جمله دیگر ویژگی‌ها یکی این است که چون حضرت زهرا (س) در کودکی مادرش را از دست داد. در لحظه شهادت تیرهای تیربار گرینف به پهلوی راستش اصابت کرده و از پهلوی چپش خارج شد و پهلویش را دریدند. شباهت دیگر اینکه همچون حضرت فاطمه زهراء(س) مدت 11 سال اثری از مزار او نبود و پیکر او بر روی خاک‌های گرم بیابان باقیمانده و گمنام بود، لیکن مطمئناً در این ایام حضرت زهرا(س) بر بالینش آمده و برایش مادری کرده بود چون به گفته نیروهایش در آخرین لحظه حضرت زهرا(س) را صدا زده و فریاد آخرش یا فاطمه زهرا(س) بوده است.

 

رد نشود//برگی از وصیت‌نامه شهید زهرابی؛ تقوا را زینت قلب خود کنید 

 

فرازهایی از وصیت‌نامه پاسدار شهید محمد زهرابی
از خداوند می‌خواهم که حجت‌السلام والمسلمین سیدعلی خامنه‌ای، رئیس‌جمهور و تمام علمای اسلام را که مخلصانه در راه اسلام عزیز فداکاری می‌کنند در پناه خود حفظ کند و از همه شما می‌خواهم که در راه اسلام عزیز فداکاری کنید و فریاد مظلومان عالم را ازجهانخوران بگیرید. از خداوند می‌خواهم که حضرت امام خمینی(ره)، امام امت را تا ظهور حضرت مهدی (عج) نگهدارد.
شما ای امت حزب‌الله! همیشه پوینده و جوینده راه پاک انبیاء(ع) که همان خط امام خمینی(ره) است باشید و با وحدت و یکپارچگی و حضور در صحنه خود و شرکت مستمر در نمازجمعه، میعادگاه عاشقان‌الله، مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب و این منافقین کور صفت بزنید و توطئه‌های آنان را در نطفه خفه کنید. پروردگارا! اگر می‌دانستم با هر باری که خونم ریخته می‌شود، بی‌حجابی، آغوش حجاب در بر می‌گیرد و چادر بر سر می‌زند، حاضر بودم هزاران هزار بار شهید شوم. دنیا را برای دنیا دوستان بگذارید! تقوا، صبر، توکل و یاد خدا را زینت قلب و روح خود کنید.

 

رد نشود//برگی از وصیت‌نامه شهید زهرابی؛ تقوا را زینت قلب خود کنید

 

رد نشود//برگی از وصیت‌نامه شهید زهرابی؛ تقوا را زینت قلب خود کنید

 

رد نشود//برگی از وصیت‌نامه شهید زهرابی؛ تقوا را زینت قلب خود کنید

 انتهای پیام

 

 

captcha