وی افزود: عاقبت این جهان و زندگی و عاقبت همه مخلوقات بدون شک، مرگ است که متأسفانه زندگی روزمره ما بسیاری از انسانها را از این واقعیت محتوم غافل کرده است. اینکه امیرمؤمنان علی(ع) در آن شعر منتسب به حضرتش میفرماید «الْمَوْتُ يَأْتِي بَغْتَةًوَ الْقَبْرُ صُنْدُوقُ الْعَمَل؛ مرگ ناگهان فرا مىرسد و قبر نگهدارنده اعمال توست» اگر دقت در این بیانات نورانی شود و اگر قرآن در آیات مستحکم خود، قانون مرگ را با شمول و اطلاق عجیبی مطرح میفرماید که «كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ، كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ، أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ» همه و همه نشان میدهد که ما نیز در این مسیر آفرینش که مبتنی بر مهندسی دقیق خلقت توسط خالق جهان هستی است، در حال طی کردن این مسیر هستیم و باید آماده باشیم.
پیشکسوت قرآنی کشور تصریح کرد: این مطلبی که به جناب شیخ ابوسعید ابوالخیر نسبت میدهند که ایشان در محفلی دو سؤال را از مردم مطرح کردند که اگر در میان جماعت شما کسی است که مطمئن است تا فردا صبح زنده میماند از جای خود برخیزد و احدی برنمیخیزید و در ادامه نیز از ایشان میپرسد که با این عدم اطمینانی که دارید، اگر در میان شما احدی وجود دارد که خود را برای این سفر حتمی آماده کرده است، از جای خود برخیزید که باز کسی از جای خود بلند نمیشود و بعد میفرماید، عجب دارم از مطلبی که همه ما نسبت به آن یقین داریم و متأسفانه خود را برای این سفر آماده نکردهایم، جای بسی تأمل و تعمق دارد.
سلیمی ادامه داد: منتهی نکته این است که در رابطه با این مرگ حتمی که هم جناب سلیمان(ع) را با آن حشمت میبلعد و هم جناب نوح(ع) را با آن عمر طولانی و بعد هم بقیه را خواهد برد، سرعت این گذر عمر بسیار عجیب است، اینکه از بیان مبارک امام صادق(ع) و سایر ائمه اطهار(ع) آمده است که جناب نوح(ع) قریب به دو هزار و پانصد سال عمر کرد که به نص صریح قرآن کریم نهصد و پنجاه سال آن ایام مأموریت پیامبری او بود که قرآن بر آن مهر تأیید زده و هیچ ریبی در آن وجود ندارد. زمانی که فرشته مرگ حضرت عزرائیل(ع) برای قبض روح میآید، در آفتاب نشسته بود و از جناب عزرائیل رخصت میطلبد که به من اجازه بده تا از این آفتاب به سایه بروم و جان من را بگیر او بعد از استیذان از خدا به او اجازه میدهد و وقتی که جناب نوح(ع) در سایه قرار میگیرد قبل از آنکه جناب عزرائیل او را قبض روح کند، از ایشان سؤال میکند، ای پیامبری که از همه پیامبران بیشتر عمر کردهای! این عمر طولانی تو چقدر طول کشید؟ و نوح(ع) که انسان صادقالقولی بوده میفرماید به خدا سوگند به اندازه آمدن از آن آفتاب به این سایه که این نشاندهنده بحث گذران سریع عمر است.
وی افزود: وقتی که انسان درک صحیحی از مرگ داشته باشد، برخی از این کارهایی که امروز در جامعه ما رایج است از انتخاب واژگان برای ادبیات اطلاعیه ترحیم گرفته تا سایر موارد، انجام نمیدهد. وقتی در اطلاعیهای مینویسند که درگذشت نابهنگام، این را کسی انشا میکند که بویی از ادبیات قرآنی نبرده است. مگر میشود درگذشت نابهنگام باشد. وقتی قرآن میفرماید «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ؛ هر امتى را زمانى (محدود) است آنگاه كه زمانشان به سر رسد پس نه ساعتى (از آن) تاخير كنند و نه پيشى گيرند». این مطلب منتسب به امام صادق(ع) است که از حضرتش سؤال کردند که چرا وقتی برخی از افراد میمیرند، چشمانشان باز و برخی چشمانشان بسته است؟ که امام(ع) پس از لحظهای تأمل فرمودند به خدا سوگند مرگ چنان سریع میرسد که به کسی که چشمان او باز است فرصت نمیدهد پلک بر روی هم بگذارد و به کسی که چشمان او بسته است، فرصت نمیدهد چشمان خود را بگشاید.
پیشکسوت قرآنی کشور اظهار کرد: وقتی مرگ به پیامبری با عظمت مانند جناب سلیمان(ع) اجازه نمیدهد که در آن حالتی که ایستاده است، بنشیند تا چه رسد در بستر باشد و جان او را میگیرد و پس از ساعات طولانی به امر خداوند بزرگ و مبتنی بر نص صریح قرآن موریانه مأموریت پیدا میکند و پایه عصای او را میجود و پیکر این پیامبر بزرگ بر روی زمین میافتد، تکلیف بقیه نیز مشخص است و مرگ برای همگان نیز همین خواهد بود. وقتی از امیر مؤمنان(ع) میپرسند که «ما الاستعداد للموت؟» و ایشان پاسخ میدهند که «أداء الفرائض و اجتناب المحارم و الاشتمال على المكارم، ثم لا يبالى أن وقع على الموت أو الموت وقع عليه، و اللّه لا يبالى ابن أبي طالب أوقع على الموت أو الموت وقع عليه». امام میفرمایند «آمادگی برای مرگ، متضمن این سه رکن است، انجام واجبات، دوری از گناهان و مزین شدن به اخلاق که اگر این سه مورد محقق شود، به خدا قسم، فرزند ابى طالب پروايى براى او نيست و يكسان است براى او كه خود به طرف مرگ رود یا مرگ به طرف او آید»، دیگر تکلیف مشخص و راه نشان داده شده است. این جهانبینی با جهانبینی کسانی که مرگ را پایان همه چیز میدانند، زمین تا عرش الهی فاصله دارد.
سلیمی در ادامه تصریح کرد: اینکه ما اگر بخواهیم از این شبیخون فرهنگی و این شرایطی که میخواهند دین، اعتقادات و هویت ما را منسوخ کنند، نجات پیدا کنیم از خدا میپرسم که مرگ یعنی چه؟ آیه دوم سوره مبارکه ملک به زیبایی به ما میفرماید که مرگ از مقولات عدمی نیست و از مقولات وجودی و مرحلهای از زندگی است، یعنی وقتی زندگی از عدم و عالم زر آغاز میشود، پایان دنیا و آغاز برزخ مرگ نامیده میشود. «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» جالب است که استاد ما میفرمودند که خداوند متعال در اینجا فرموده که مرگ را مقدم بر حیات آفریدهام. این آیه نشان میدهد که خداوند از ما در زندگی عمل احسن میخواهد و اگر کسی اینگونه به زندگی نگاه کند، تازه معنای مرگ را میفهمد.
وی با اشاره به ابیاتی از استاد حسن، شاعر معاصر کشور در این رابطه که «شیعه مرتضی علی عمر هدر نمیکند/ از لحظات فرصتش صرف نظر نمیکند/ راه امیر مؤمنان راه خداست بیگمان/ شیعه ز راه دیگران هیچ گذر نمیکند/ وقت سفر برای ما، توشه راه لازم است/ بار سفر چه بستهای مرگ خبر نمیکند»، افزود: اگر نگاه ما اینگونه باشد که مرگ خبر نمیکند، برای سلیمان(ع)، نوح(ع)، عیسی(ع)، برای جبرائیل که باید بمیرد، برای فرشتگان مقرب، برای همه غیر از کسی که عنوان «هو الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ» بر او صدق میکند، رخ خواهد داد، در اینصورت دیگر برای مرگ آماده میشویم و سه رکنی را که امیرالمؤمنین(ع) فرموده به عنوان شیعیان علی، قاریان قرآن، ذاکران آلالله و الگو در جامعه رعایت میکنیم.
پیشکسوت قرآنی کشور بیان کرد: اینکه امام صادق(ع) میفرمایند «کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ؛ مردم را با غير زبان خود (به مذهب خويش) دعوت كنيد» و نیز «کونوا دعاه لنا صامتین؛ ساکت بنشینید و تبلیغ نکنید جز با عملکردتان» این معنی را میدهد که نباید با عملکردمان کاری کنیم که بعد از تقدیم بیش از 225 هزار شهید، مردم به دین، قرآن، اهل بیت(ع)، مسجد، تکیه و حجاب و عفاف بدبین شوند. همه ما باید به گونهای در رابطه با سبک زندگی و پیروی از شهدای بزرگوار عمل کنیم که مردم جذب شوند. پیام شهدا به تمام جامعه به طریق اولویت قاریان، اساتید، مادحان، ذاکران و روحانیون این است که یک چنین زندگی را رقم بزنید.
سلیمی ادامه داد: ما دو تفاوت اساسی با شهیدان داریم که شهیدان خود عاشقانه و آگاهانه میروند اما ما را در مقوله مرگ میبرند. شهیدان عارفانه و آگاهانه در راه خدا جان میدهند ولی بسیاری از مردم جان میکنند نه اینکه جان بدهند. به این خاطر است که خداوند متعال به شهدای بزرگوار یعنی کسانی که میفرماید «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» و «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ» یک مدالی را عطا فرموده که به باقی افراد که مسیر طبیعی مرگ را طی میکنند، نداده است. تفاوت ما با شهدای بزرگ در این است که چون آنها مصداق بارز معامله با خداوند بزرگ هستند، خداوند متعال در سوره مبارکه توبه فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ؛ در حقيقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به (بهاى) اينكه بهشت براى آنان باشد خريده است همان كسانى كه در راه خدا مىجنگند و مىكشند و كشته مىشوند (اين) به عنوان وعده حقى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است، پس به اين معاملهاى كه با او كردهايد، شادمان باشيد و اين همان كاميابى بزرگ است». اگر ما نگرش قرآنی و ولایی در رابطه با مرگ و زندگی داشته باشیم، به یک نحو بهتری از شرایط فعلی جامعه عمل میکنیم.
وی افزود: ما در قبال شهدا وظایفی داریم که اهم این وظایف عبارت از چهار مورد است که یکی از آنها جداگانه به شاخههایی تقسیم میشود. اولین وظیفه ما در قبال شهدا، ادامه راه آنان است؛ چراکه این نمیشود که آنها راهی بروند و ما راه دیگری برویم. دومین وظیفه ما در جامعه گسترش فرهنگ ایثار و شهادت است این یعنی ما باید با هر کار فرهنگی و ضد فرهنگی که نمادی است از تقابل با حرکت جهاد و شهادت، مقابله کنیم. سومین وظیفه ما در قبال شهدا حفظ یاد و نام و تجلیل از شهدا و چهارمین وظیفه ما نیز تکریم خانواده شهدا است.
پیشکسوت قرآنی کشور تصریح کرد: در رابطه با مورد اول که ادامه راه شهیدان است ما همه موظفیم که چند کار را انجام دهیم که پاسداری از دین و مکتب و قرآن، پاسداری از مرزهای اعتقادی (مبارزه با تهاجم فرهنگی ناخداباوران و قرآنستیزان و ...)، دفاع از حریم نظام و ولایت، امر به معروف و نهی از منکر، دشمنشناسی و دشمنستیزی، تلاش جهت ارتقاء و اقتدار همهجانبه نظام و نیز حفظ عزت ملی، وحدت و امنیت ملی فعالیتهایی است که ما باید همواره در این زمینه انجام دهیم.