به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اردبیل، حمزه بن عبدالمطلب، عموى پیامبر گرامى اسلام(ص) بوده و دو سال پیش از ولادت رسول خدا(ص) دیده به جهان گشود. سلحشورى و توان رزمى وى همزمان با آغاز دوره جوانى نمودار شد. آن آزادمرد و جوانمرد، حتى پیش از پذیرش اسلام، از رسول خدا(ص) در برابر آزارهاى مشرکانحمایت مىکرد. گرویدن وى به اسلام موجب سربلندى دین خدا شد. زیرا پس از آن مسلمانان از انزوا بیرون آمده و قریش با درک پشتیبانى توانا و استوار حمزه(ع) ازپیامبر اکرم(ص) از آزارهاى خود کاستند. حمزه همراه دیگر مسلمانان به مدینه هجرت کرد و خدمات ارزندهاى بویژه در امور نظامى به مسلمانان ارائه نمود. شهادت وی موجب تاسف شدید پیامبر اسلام(ص) شده و در منزلت او فرمودند: «سالار شهیدان در روز قیامت نزد خداوند حمزه است».
صاحب شجاعت و رشادت
حمزه بن عبدالمطلب(ع)، عموى پیامبر گرامى اسلام(ص) بوده و دو سال پیش از ولادت رسول خدا(ص) دیده به جهان گشود. در میان جوانان قریش در دلاورى و بزرگوارى برجسته و در آزاداندیشى، آزادمنشى و ظلمستیزى سرآمد بود. سلحشورى و توان رزمى وى همزمان با آغاز دوره جوانى نمودار شد. آن آزادمرد و جوانمرد، حتى پیش از پذیرش اسلام، از رسول خدا(ص) در برابر آزارهاى مشرکانحمایت مىکرد.
پیامد اسلام آوردن حمزه(ع)
گرویدن وى به اسلام موجب سربلندى دین خدا شد. زیرا پس از آن مسلمانان از انزوا بیرون آمده و قریش با درک پشتیبانى توانا و استوار حمزه(ع) ازپیامبر اکرم(ص) از آزارهاى خود کاستند و رفتارشان با رسول خدا(ص) و مسلمانان ملایمتر شده و از آن پس، هتاکی و شکنجه، جای خود را به پند و اندرز و نیز تطمیع و تهدید داد (12). از آن پس، مسلمانان با هم اجتماع میکردند و نماز جماعت میخواندند.
حمزه(ع) همراه دیگر مسلمانان به مدینه هجرت کرد و خدمات ارزندهاى بویژه درامور نظامى ارائه داد. پیامبر اکرم(ص) به مسائل دفاعى حکومت نوبنیاد خود اهتمام خاصى داشتند. ایشان با تشکیل گروههاى رزمى درصدد برآمدند امنیت مدینه را تامین کرده، مسلمانان را براى رویارویى با دشمنان آماده سازند. براین اساس هفت ماه پس از هجرت، نخستین گروه گَشتى رزمى را به فرماندهى حمزه(ع) اعزام نمودند. گرچه این رویارویى بدون درگیرى پایان یافت ولى نشانهاى از اقتدار سپاه اندک اسلام در برابر کاروان بزرگ مشرکان بود(13).
بنابر قول صحیح، اسلام آوردن حمزه(ع) بن عبدالمطلب در سال سوم یا چهارم بعثت بوده است. حمزه(ع) نزد پیامبر(ص) آمد و اظهار داشت: پسر برادرم آیا آنچه میگویی حق است؟ پیامبر اسلام(ص) سورهای از قرآن بر او خواند تا کاملاً روشن شد. پیامبر(ص) از ایمان آوردن حمزه(ع) خوشحال شد. مسلمان شدن حمزه(ع) بر شوکت و عظمت پیامبر(ص) و مسلمانان افزود، زیرا به خاطر او کمتر میتوانستند به پیامبر(ص) اذیت و آزاری برسانند. او پس از حضرت ابوطالب(ع) یگانه حامی و پشتیبان رسول خدا(ص) بود. بههمین جهت از طرف پروردگار لقب «اسدالله و اسد رسوله» یعنی شیر خدا و رسولش، به او عطا شد. در اینباره رسول خدا(ص) فرمودند: «جائنی جبرئیل و اخبرنی بان حمزه(ع) مکتوب فی اهل السماوات السبع اسدالله و رسوله»«جبرئیل نزد من آمد و به من خبر داد که حمزه(ع) بین اهالی آسمانهای هفت گانه شیر خدا و رسول خدا نوشته شده است»(1).
محبوبیت در نزد پیامبر اسلام(ص)
بدون شک حمزه(ع)، از محبوبترین شخصیتهایی است که رسول گرامی اسلام(ص) بیشترین محبت و علاقه را به آنان ابراز داشته و پیوسته فضیلتهای آنان را برای همگان اعلام کرد. ابوالفرج اصفهانی در روایتی از رسول خدا(ص) که آن حضرت فرمود: «بهترین مردم، حمزه و جعفر و علی(ع) هستند». همچنین جابربن عبداللّه انصاری میگوید: یکی از یاران ما صاحب فرزندی شد. پس خدمت پیامبر خدا(ص) رسید و از ایشان پرسید چه نامی بر او بگذارد؟ حضرت صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمود: «محبوب ترین نامها را نزد من برای او انتخاب کن، نامش را حمزه بگذار».
حدیث حضرت امام سجاد(ع) در مورد حمزه(ع)
حضرت امام سجاد(ع) فرمودهاند: «لم یدخل الجنه حمیّه غیر حمیّه حمزه(ع) بن عبدالمطلب(و ذلک حین غضباً للنبی(ص) فی حدیث السلا الذی القی علی النبی(ص)»«هیچ غیرتی(منظور نشان دادن غیرت بیمورد و بیجا) وارد بهشت نمیشود جز غیرت حمزه(ع) بن عبدالمطلب و آن زمانی بود که شکم گوسفند بر روی سر پیامبر(ص) انداختند و او به خاطر پسر برادر خود خشمگین شد»(2).
مدافع بزرگ پیامبر اسلام(ص)
حمزه(ع) همواره از پیشقدمان و در صف اول مدافعان پیامبر اسلام(ص) قرار داشته است، چنان که در ماجرای اهانت ابوجهل به رسول خدا(ص) واکنشی بسیار جوانمردانه از خود نشان داد که در تاریخ مشهور است(3). همچنین در بیعت عقبه که جمعیت قریش با شمشیر به خانه عبدالمطلب که محل اجتماع مسلمانان بود هجوم آوردند، حمزه(ع) بههمراه علی(ع)، با شمشیر کشیده جلوی جمعیت ایستاده و قسم یاد کرد و گفت: «به خدا هر که قدم به این گردنه بگذارد او را با شمشیر قطعه قطعه میکنم». مردم که چنین دیدند عقبنشینی کرده و برگشتند(4).
اولین سریه سپاه اسلام نیز با سرپرستی حمزه(ع) بوده است(5). در غزوه ابواء که اولین غزوهای بود که رسول خدا(ص) در آن شرکت میکرد، پرچم سفید اسلام در دست حمزه(ع) قرار داشت(6). همچنین نقل شده است در غزوه عشیره یا ذوالعشیره که 16 ماه بعد از هجرت رسول خدا(ص) به مدینه واقع شد، پرچم سفید اسلام بهدست حمزه(ع) بود(7).
شهامت در میدان نبرد
در جنگ بدر پس از شروع جنگ، فرزندان عبدالمطلب که حمزه(ع) از آنان بود پیشقدم شدند. نقل شده است آیه شریفه«هَاذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُواْ فىِ رَبهِِّمْ فَالَّذِینَ کَفَرُواْ قُطِّعَتْ لهَُمْ ثِیَابٌ مِّن نَّارٍ یُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الحَْمِیم»« این دو گروه درباره پروردگارشان به خصومت برخاستهاند برای آنان که کافرند جامههایی از آتش بریدهاند و از بالا بر سرشان آب جوشان میریزند»(سوره حجّ، آیه 19)، در مورد 6 نفری از مومنین و کفار که روز بدر باهم جنگیدند نازل شده است که آن شش نفر عبارتند از: حمزه بن عبدالمطلب که عتبه بن ربیعه را کشت و امام علی(ع) که ولید بن عتبه را کشت و عبیده بن الحارث که با شبیه بن ربیعه به جنگ پرداخت(8).
حمزه(ع) از معدود کسانی بود که در نبردها بر خود نشان مینهاد. او پر شترمرغی بر سینه خود قرار میداد. پایان جنگ بدر که به پیروزی سپاه اسلام ختم شد، عبدالرحمن بن عوف به امیه بن خلف برخورد کرد و از او پرسید: این مرد که پر شترمرغی را بر سینه خود نشان کرده است کیست؟ امیه گفت: «او حمزه بن عبدالمطلب است که دمار از روزگار ما برآورد!».
مسلمانان در روز جنگ احد چنان مردانه جنگیدند که مشرکان مکه مجبور به فرار شدند. کفار بیش از همه از امیرمومنان علی(ع) و حمزه(ع) ناراحت بودند، زیرا با آنکه حمزه(ع) در روز احد روزهدار بود، متجاوز از سی نفر را کشت. حمزه(ع) در میدان نبرد از دلیری و شجاعت کمنظیری بهرهمند بود. یکی از میدانهای جنگ که صحنههای رشادت حمزه(ع) را در دل خود ثبت کرد، میدان احد است. ابن سعد در کتاب خود مینویسد: «حمزه بن عبدالمطلب در اُحد با دو شمشیر پیش روی رسول خدا(ص) میجنگید و همواره میگفت: من شیر خدا هستم و به دل دشمن میتاخت».
رزم حمزه با دو شمشیر، از ویژگیهای او به شمار میرفت و جز او دیگری را سراغ نداریم که با دو شمشیر نبرد کرده باشد. «وحشی»، قاتل حمزه(ع) درباره مبارزه بینظیر او در میدان احد میگوید: «به خدا سوگند من حمزه را زیر نظر داشتم، درحالیکه با شمشیر مردم را میشکافت و بر هیچ جنگآوری نمیگذشت مگر اینکه او را میکشت که از آن جمله یکی از بزرگان کفار، سباع بن عبدالعزی بود»(14).
شهادت در راه خدا
در جنگ احد، بههنگام تهاجم دشمن، حمزه(ع) وفادار و ثابتقدم از رسول خدا(ص) دفاع مىکرد. ولی کینه دیرینه هند همسر ابوسفیان که پدر و برادر خود را در جنگ بدر بهدست جنگجوی حمزه(ع) از دست داده بود، او را واداشت که غلام حبشی خود،«وحشى» را در صورت به شهادت رساندن حمزه(ع)، وعده آزادی و رهایی از بردگی دهد. بدینگونه حین جنگ، حمزه(ع) با زوبین غلام که در کمین آن سردار دلاور بود، مورد هدف واقع شده و آن بزرگوار پس از عمرى جهاد در راه خدا و یارى پیامبر گرامى اسلام(ص) به درجه شهادت نائل آمد. رسول خدا(ص) در منزلت او فرمود: «سالار شهیدان در روز قیامت نزد خداوند حمزه است». قبر مطهر حمزه سید الشهدا(ع) در قبرستان احد(محل واقعه جنگ احد) در مدینه منوره واقع شده و مزار آن سردار شهید و دیگر شهیدان احد همواره زیارتگاه عاشقان و عارفان الهى و الهام بخش جهاد و شهادت به مبارزان الهی بوده است(13).
لقب سیدالشهدا
دلاوریها و فداکاریهای بینظیر حمزه(ع) در راه اسلام چنان بود که پس از شهادت آن بزرگوار، پیامبراسلام(ص) لقب سیدالشهدا، یعنی سرآمد شهیدان را بر او نهاد. مسلمانان هم از آن پس با این لقب از حضرت حمزه(ع) یاد میکردند. شخصی از حضرت امام صادق(ع) پرسید: «با اینکه امام حسین(ع) سیدالشهداء است، چرا به حضرت حمزه(ع) سیدالشهداء می گویند؟» امام در پاسخ فرمود: «حمزه سیدالشهدای تمام مردم، غیر از معصومین است، ولی امام حسین(ع) سیدالشهدای تمام عالم است»(14).
شادی دشمن در شهادت حمزه(ع)
به شهادت رسیدن حضرت حمزه(ع)، اوج شادمانی و خرسندی دشمنان اسلام بود. علت این بود که حمزه(ع) همیشه دمار از روزگار دشمنان برمیآورد و آنان را به خاک ذلت مینشاند. از این رو، کینه او تا اعماق جان مشرکان، به ویژه همسر ابوسفیان، هند جگرخوار نفوذ کرده بود. پس از آنکه هند بدن حمزه را مُثله کرد، بر فراز سنگ بلندی رفت و با صدای بلند اشعاری در بیان احساس خوشحالی خویش خواند. آن گاه لباسها و زیورآلات خود را به قاتل حمزه، «وحشی» بخشید و به او گفت: «هرگاه به مکه برگشتم، به نزد من بیا تا هدایای دیگری به تو ببخشم»(14).
ناراحتی شدید پیامبر اسلام(ص) در کنار جنازه حمزه(ع)
رسول گرامی خدا(ص) وقتی پیکر پاره پاره عمویش حمزه(ع) را دید، حال مبارکش بهشدت منقلب شد و چون ابربهاری از دیدگانش اشک بارید، آن گاه فرمود: «بزرگتر از این مصیبت نخواهم دید و هرگز جایی بر من به سختی اینجا نگذشته است. خدا تو را رحمت کند که همواره در کارهای خیر کوشا بودی و به صلهرحم علاقه داشتی.... ای عموی رسول خدا، ای شیر خدا و رسول، ای نیکوکار، ای حمزه و ای مدافع و پشتیبان رسول خدا».
پس از جنگ احد، حمزه(ص) نخستین شهیدی بود که رسول خدا(ص) بر او نماز گزارد. سپس دیگر شهیدان را نزد آن حضرت میآوردند. هرگاه شهیدی را نزد ایشان میبردند، او را کنار حمزه(ع) قرار میدادند و آن حضرت همزمان بر بدن حمزه(ع) و دیگر شهیدان نماز میخواند تا اینکه هفتاد بار بر بدن حمزه نماز گزارد، آن گاه فرمود: «ملائکه را دیدم که بدن حمزه را شست و شو میدهند»(14).
سوگ عمومی در عزای حمزه(ع)
کسانیکه در یک واقعه و نبرد به شهادت میرسند، هر چند همه آنها برای یک هدف و آرمان قربانی شدهاند، اما تفاوتهایی میانشان دیده میشود که برخی را بر دیگران امتیاز میبخشد. یک فرمانده ارشد که زندگیاش سراسر حماسه و فداکاری بوده و توانسته مهلکترین ضربهها را بر توان رزمی دشمن وارد سازد، با افراد دیگر در یک راه نیست و فقدان او جانگدازتر و غمبارتر است و باید در نقطه اوج سوگواریها قرار گیرد. از این رو، پیامبر گرامی اسلام(ص) پس از شهادت حمزه(ع)، توجه همگان را به ضرورت اشکریزی و عزاداری در سوگ حمزه(ع) جلب نمود. نقل شده است که پیامبر خدا(ص) بعد از جنگ احد از خانههای انصار میگذشت که صدای گریه زنان در سوگ شهیدان آنها بلند بود. قطرات اشک از دیدگان پیامبر(ص) سرازیر شد و فرمود: «بر همه کشتهها میگریند، جز حمزه که گریه کنندهای ندارد». انصار که این جمله را از پیامبر اسلام(ص) شنیدند، به زنان خود سفارش کردند در خانه پیامبر جمع شوند و برای حمزه(ع) به عزاداری بپردازند. هنگامی که پیامبر اسلام(ص) سوگواری زنان مدینه را برای حمزه دید در حق ایشان دعا کرد و فرمود: «خوب با من همراهی و همدردی کردید»(14).
زیارت مرقد حمزه(ع)
زیارت مرقد شهیدان همواره یاد آنها را زنده میکند و روحیه از خودگذشتگی و جهاد را در بین انسانها تعالی میبخشد. از این رو، پیشوایان دینی ما همواره مسلمانان را به زیارت شهیدان و بزرگان تشویق میکردند. پس از جنگ احد که جمع زیادی از مسلمانان، از جمله حضرت حمزه(ع) به شهادت رسیدند، پیامبر خدا(ص) نه تنها خود شخصا همه ساله برای زیارت شهدا به عزم احد از مدینه خارج میشد و در برابر مرقد مطهر آنان، بهویژه عموی گرامیش میایستاد و سلام میداد، بلکه همواره مسلمانان را به این امر سفارش میکرد، از آن جمله میفرمود: «کسیکه مرا زیارت کند، ولی(مرقد) عمویم حمزه(ع) را زیارت نکند، به من جفا و بیمهری کرده است». همچنین در روایتی از حضرت امام صادق(ع) آمده که حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبر(ص) هفتهای دو بار به کنار قبور شهدای احد میرفت و در آنجا دعا و نماز میخواند. همچنین ایشان از خاک قبر حمزه(ع) تسبیحی درست کرده بود و با آن ذکر میگفت(14).
یکی از نکات بسیار مهم و قابل توجهی که از متن فوق میتوان استنباط نمود توجه ویژه پیامبر اسلام(ص) به امر زنده نگهداشتن یاد و نام شهیدان و زیارت مرقد آنها و عدم فراموشی آنهاست. متاسفانه امروزه یکی از ایراداتی که فرقه وهابیت به دیگر مسلمانان خصوصا تشیع وارد میکنند، زیارت قبور اولیای الهی و توسل و گریه بر مصیبات اهلبیت(ع) و بهخصوص حضرت امام حسین(ع) میباشد. چنانکه در متن فوق مشاهده مینماییم زیارت مرقد شهدا و گریه بر آنها خود از سنتهای پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) بوده طوریکه پیامبر اسلام(ص) علاوه بر تشویق مسلمانان به گریه و عزاداری بر حمزه(ع)، در حق گریهکنندگان بر حمزه(ع) دعای خیر نیز نموده و هرساله بر سر مزار شهدای احد نیز حاضر میشدند. این شیوه ازج نهادن بر شهدا، زیارت قبور آنها و گریه بر آنها در مورد امام معصوم شیعیان یعنی حضرت امام حسین(ع) که بهفرموده امام صادق(ع) سیدالشهدای تمام عالم بهشمار میروند نیز صادق میباشد. بنابراین این امر خود سنت پیامبر اسلام(ص) بوده و بدعتی توسط مسلمانان و شیعیان در این موضوع ایجاد نشده است.
یادداشت از: تقی قاسمی خادمی، فعال و پژوهشگر قرآنی
منابع:
1. المستدرک، حاکم نیشابوری 3: 194؛ مجمع الزوائد، هیثمی 9: 268؛ معجم الکبیر، طبرانی 3: 149؛ کشف الخفاء، عجلونی 2: 344؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید 15: 17 و السیرة الحلبیة، حلبی 2: 534.
2. اصول کافی، کلینی 2: 308؛ تفسیر نورالثقلین، حویزی 5: 72 و وسایل الشیعه، حر عاملی 15: 372.
3. السیرة النبویة، ابن هشام 1: 188؛ المستدرک، حاکم نیشابوری 3:192؛ ذخائر العقبی، طبری: 173؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی دمشقی 2: 332؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر 2: 83؛ اسدالغابة، ابن اثیر 1: 528؛ البدایة و النهایة، ابن اکثیر 3: 33؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی: 48 و اعیان الشیعة، امین عاملی 6: 243.
4. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی 1: 273؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی 1: 144؛ تفسیر صافی، فیض کاشانی 2: 294 و حلیة الابرار، علامه بحرانی 1: 94.
5. تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط: 34؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر 1: 42؛ الدرر، ابن عبدالبر: 96 ؛ ذخائر العقبی، طبری: 176؛ مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب 1: 161؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر 3: 300؛ اسدالغابة، ابن اثیر 472 و مستدرکات علم رجال الحدیث، نمازی: 200.
6. البدایة و النهایة، ابن کثیر 3: 299.
7. اعیان الشیعة، امین عاملی 1: 246.
11) صحیح بخاری، بخاری 5:7 (باب المغازی، باب قصه غزوه بدر)، 5 :242 (تفسیر القرآن)؛ صحیح مسلم، مسلم نیشابوری 8: 246 ؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی 1: 262؛ ذخائرالعقبی، طبری : 89 ؛ مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب 3: 7 ؛ تفسیر جوامع الجامع، طبرسی 2 : 4-522.
12. برگرفته از سایت: http://www.sibtayn.com
13. برگرفته از سایت: http://iec-md.org
14. http://www.hawzah.net (پایگاه اطلاعرسانی حوزه).