جهانبینی فکری ایرانیان ثمره اندیشههای ایرانی اسلامی است و انتقال این اندیشهها در قالب میراث فکری، اعتقادی و علمی از کارکردهای ادبیات بهشمار میرود. این شاخص ادبی موجب شده تا مردم ایران از دیرباز ادبیات را زبان فرهنگی و آیینه تمامنمای هویت خویش بدانند.
ادبیات و دین دو نمونه برجسته از مؤلفههایی هستند که در کنار هنر، فرهنگ یک ملت را تشکیل میدهند. در تاریخ ایرانزمین این موضوع سابقهای دیرینه و پرافتخار دارد و عجین شدن هنرمندانه ادبیات و دین همواره شگفتیآفرین بوده، لذتی جاودانه خلق کرده و موجبات ماندگاری آثار هنری شده است.
بزرگانی که بعد از ظهور اسلام با هنر سخن و سخنوری به خلق آثار پرداختند، از همان آغاز دست نیاز بر آستان پربرکت قرآن کریم دراز کردند و ضمن بهرهگیری از انوار روشنیبخش آن، اندیشههای خود را با ترکیبات، تعابیر و تصاویر کلام الهی جلا دادند، چراکه قرآن کریم و کلام اهل بیت(ع) حصینی هستند که چنگ زدن و تمسک به آن، انسان را به سرمنزل مقصود رهنمون میکند.
بسیاری از هنرمندان ایرانی از جمله سعدی شیرازی، ادبیات فارسی را ابزاری برای بیان آموزهها و اندیشههای اعتقادی خود قرار دادند. سعدی در حد وسیعی از آیات وحی و احادیث اهل بیت(ع) در آثارش استفاده کرده است. بهرهگیری بجا و شایسته از آیات وحی و آموزههای قرآنی از بارزترین ویژگیهای سخن سعدی به شمار میرود که نشان از تسلط بالای او بر قرآن کریم دارد. علاوه بر این، سعدی در خلق آثار خود، اثرپذیری هوشمندانه از روشهای متعدد جذب مخاطب در قرآن کریم داشته که در این یادداشت به بررسی راز موفقیت وی در جذب بالای مخاطب پرداخته میشود که متأثر از قرآن کریم نیز بوده است.
قرآن کریم برای جذب مخاطب از روشهای متنوع و متفاوت بهره برده و تعدد و تنوع این روشها در مواجهه با مخاطب، قرآن را به کتابی جامع و نافذ تبدیل کرده است. سر استفاده کلام وحی از روشهای گوناگون در دعوت و تعلیم در آن است که انسانها اگرچه از فطرتی مشترک برخوردارند، ولی در هوشمندی و مراتب فهم یکسان نیستند. مخاطبان قرآن هم انسانهای سادهاندیش و هم حکیمان و ژرفاندیشاناند. از اینرو، لازم است کتاب جهانشمول الهی معارف فطری را با روشهای مختلف و در سطوح گوناگون تبیین کند. این کتاب آسمانی خود در سوره نحل به سه نوع مفاهمه و گفتوگو با مخاطب اشاره کرده است: «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ؛ با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به شيوهاى كه نيكوتر است، مجادله نماى. در حقيقت پروردگار تو به حال كسى كه از راه او منحرف شده، داناتر و او به حال راهيافتگان نيز داناتر است.»
از آنجایی که مقصد اصلی این دست از آثار تعلیمی، آموزش و تبیین آموزههای دینی و اخلاقی است، همواره باید از راههایی که به جذب حداکثری مخاطب منجر میشود، بهره گرفت. از اینرو اگر دعوتهای دینی با زبانی انجام شود که مردم آن را بیشتر میپسندند و بهتر میفهمند، پذیرش آنها نیز سهلتر خواهد شد. سعدی به همین سبک و سیاق، تعدد و تنوع شگردهای جذب مخاطب را مدنظر قرار داده و افزون بر بهکارگیری بجا و هنرمندانه مصادیق گوناگون معنا و بیان از شیوههای قرآنی نیز فراوان بهره برده است که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره خواهد شد.
قرآن کریم که هدفی غیر از هدایت تمامی انسانها ندارد، به زبانی ساده و رسا نازل شده، چنانکه در آیه ۱۷ سوره قمر نیز به آن اشاره شده است: «وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ؛ و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم، پس آيا پندگيرندهاى هست؟»
سادهگویی و آساننویسی یکی از بهترین راههای جذب مخاطب محسوب میشود که در آیه ۵۸ سوره دخان نیز این موضوع یادآوری شده است. بدیهی است که به کار بردن کلمات ثقیل یا عبارات پیچیده از حوصله مخاطب خارج بوده و از اثرگذاری متن میکاهد.
سعدی بهمثابه معلم نمونه اخلاق، هنگامی که در محضر قرآن قرار میگیرد، طفل نوآموز و بااستعدادی میشود که با تواضعی ستودنی از جلوههای هنری جذابیتها و رازهای پیدا و پنهان قرآن کریم کمال بهره را میبرد و آن را در آثار خود منعکس میکند. برای نمونه، در ضمن حکایتی از زبان مردی مست که بر سر راه افتاده است و عابری به دیده خفت و خواری در وی مینگرد، عبارتی از قرآن کریم را از زبان آن مرد چنین بیان میکند: «یکی بر سر راهی مست خفته بود و زمام اختیار از دست رفته. عابدی بر وی گذر کرد و در آن حالت مستقبح به او نظر کرد و مست سر برآورد و گفت: و اذا مروا باللغو مروا کرامًا.» سعدی به همین سادگی این تعبیر قرآن کریم را به مخاطب تفهیم کرده است.
پرداختن به قصهپردازی، داستانگویی و تمثیل در قرآن کریم از جذابترین روشهای اثرگذاری مطلوب است. خداوند متعال برای تبلیغ و تبیین مقاصد و آموزههای قرآنی، بسیاری از رویدادها را با زبان ادبی و هنری و در قالب داستان و مثل مطرح و خود در آیات ۲۱ سوره حشر و ۲۷ سوره زمر به آنها اشاره کرده است. قرآن کریم صراحتاً به عبرتآموزی قصص قرآنی نیز اذعان دارد و در آیه ۱۱۱ سوره یوسف چنین فرموده است: «همانا در قصهگویی آنان برای خردمندان عبرتی نهفته است.»
سعدی نیز با اثرپذیری از اسلوب بینظیر داستانهای قرآنی، ضمن پردازش مفاهیم و مبانی تربیتی مدنظر خود در لابهلای داستان و تمثیل، آنها را با چاشنی عبارات موزون و دلانگیز معطر کرده است تا طعم موعظه و اندرز مستقیم نداشته باشد. برای نمونه، در ضمن بیان حکایتی از شبی در ایام طفولیت یاد میکند و میگوید: «در خدمت پدر نشسته بودم و همه شب دیده برهم نبسته و مصحف عزیز در کنار گرفته و طایفهای گرد ما خفته» و در چنین حالتی به پدر گفته است: «یکی از اینان سر برنمیدارد که دوگانهای بگزارد.» نکته در جواب تأملبرانگیز پدر است که میگوید: «جان پدر! تو نیز اگر بخفتی، به از آن که در پوستین مردم افتی» و اینگونه با استفاده از ابزار حکایت و تمثیل، یکی از آموزههای قرآن را به بهترین شکل ممکن به مخاطب عرضه میکند.
پرداختن به طنز در بعضی از آیات الهی با هدف تنبه و پندآموزی از دیگر ویژگیهای قرآن است. برای نمونه میتوان به تعبیر ریشخندآمیز در برابر عذاب کشیدن سران کفار اشاره کرد که در رستاخیز گرفتار جهنم میشوند: «ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ؛ بچش كه تو همان ارجمند بزرگوارى.»
سعدی نیز با الهام از همین شیوه آنچنان هنرمندانه و جذاب آموزههای اخلاقی و تعالیم قرآنی را به شهد ظرافت تزئین میکند که گاه مخاطب از یاد میبرد با اثری تعلیمی و آموزشی مواجه است. طنز سعدی هیچگاه با هدف سرگرمی و لذت محض روایت نشده، بلکه همواره آموزش و ماندگاری سخن مدنظر بوده است. برای نمونه به حکایتی در گلستان میتوان اشاره کرد: «توانگرزادهای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش بچهای مناظره در پیوسته که صندوق تربت پدرم سنگین است و کتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت زرین در او ساخته. به گور پدرت چه ماند؟ خشتی دو فراهم آورده و مشتی دو خاک بر آن پاشیده. درویش پسر این بشنید و گفت: تا پدرت زیر آن سنگهای گران بر خود جنبیده باشد، پدر من به بهشت رسیده باشد.»
قرآن کریم بهمثابه معجزه جاودانه پیامبر(ص) که از جنس سخن بود، در عالیترین سطح زبانی و بیانی از نظر فصاحت و بلاغت است که در فخامت لفظ و شکوه معنا در اوج عظمت و اقتدار قرار دارد. برای نمونه میتوان به این آیه اشاره کرد: «اذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا، وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا؛ آنگاه كه زمين به لرزش شديد خود لرزانيده شود و زمين بارهاى سنگين خود را برون افكند.»
این آیه بدون نیاز به ترجمه، یادآور زلزله سخت روز قیامت و تکرار صامت «ز» به نغمهآرایی زیبایی در آن منجر شده است. حروف درشت و خشن «خ»، «ض» و «ث» نیز برای خوفناکتر و ثقیلتر نمایاندن حادثه به کمک لفظ آمده تا عظمت زلزله روز قیامت را با هیبت بیشتری به نمایش بگذارد. این نوع واجآرایی در بسیاری از آیات این کتاب گرانسنگ الهی مشهود است.
سعدی نیز در آثار خود پرتویی از تشعشعات انوار وحیانی را منعکس کرده و با لحنی آهنگین و موسیقایی در مخاطب اثر کلام بیشتری میگذارد. برای نمونه در گلستان چنین میگوید: «هرکه را زر در ترازوست، زور در بازوست.»
یکی از جذابیتهای قرآن کریم بهویژه در سورههای مکی، کوتاه بودن آیات و سورههاست. قرآن در بعضی از موارد با رجحان دادن اختصار و ایجاز بر تفصیل، آیات کوتاه و پرمغزی بیان کرده است. سعدی هم از این مؤلفه برای ماندگار شدن آموزش و جذب بیشتر مخاطب بهره گرفته و ایجازهای او به قدری بجاست که به قول ادیب معاصر، محمدعلی فروغی، ایجاز گاهی به درجه اعجاز میرسد. برای نمونه این حکایت کوتاه از سعدی بیان میشود: «یکی از پادشاهان پارسایی را دید. گفت: هیچت از ما یاد است؟ گفت: بلی، هر وقت که خدا را فراموش کنم.»
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام